فصل پنجم: دقت على (ع) در بيت المال محرومان

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

مال را بين اهل آن قسمت كن!
شب بود، اميرالمؤ مين على (ع) سلمان فارسى را طلب فرمود و گفت: " برو به نزد عمر كه مال بسيار از ناحيه مشرق به نزد او آورده اند و كسى نمى داند و مى خواهد كه پنهان كند و به كسى چيزى از آن ندهد. به او بگو مالى كه امشب از جانب مشرق آورده اند بيرون آور و بر اهل آن قسمت كن. "
سلمان گويد: به نرد او رفتم و پيغام على (ع) را رسانيدم و گفتم: " پيش از آن كه در ميان مسلمانان رسوا شوى مال را به اهل آن قسمت كن. "
گفت: اى سلمان! على (ع) از كجا از اين موضوع مطلع گرديد؟
گفتم: " مگر چيزى بر او مخفى هست؟ "
گفت: اى سلمان! من بر تو مهربانم بيا و از او جدا شو و به ما بپيوند كه او از جمله ساحران است!
گفتم: " اى عمر! بد گفتى و او را بدشناختى. او وارث اسرار نبوت است و علمش، علم لدنى است و نزد او از علوم و اسرار ربانيه بيش از آن است كه تو ديده و شنيده اى. " پس او چون از من ماءيوس شد گفت: برگرد و به مولاى خود بگو كه عمر مى گويد: " سمعنا و اطعنا "؛ هر چه فرمايى چنان كنم.
هنگامى كه خدمت على (ع) آمدم فرمود: " آن چه ميان تو و او گذشته تو حكايت مى كنى يا من بيان كنم؟ "
گفتم: " به يقين تو داناتر از منى در آن چه بين من و او گذشته. " پس  بى تفاوت گفتگوها را بيان فرموده و گفت: " ترس اژدها تا هنگام مردن از دل او بيرون نخواهد رفت. سمعنا و اطعنا را از ترس اژدها مى گويد " هنگام صبح، عمر آن مال را بين مسلمانان قسمت نموده و به فرموده آن حضرت در آن مورد عمل كرد.(1)
عدالت بين عرب و عجم
ابواسحاق همدانى روايت كرده است:
دو نفر زن، يكى عرب و ديگر از موالى (غير عرب) خدمت امام على (ع) رسيدند و از آن حضرت مالى درخواست كردند، حضرت چند درهم و مقدارى خوراكى به تساوى به آنان داد.
زن عرب گفت: من زنى از عرب هستم و اين زن عجم است!
فرمود: " به خدا سوگند، من در اين اموال عمومى ترجيحى براى فرزندان اسماعيل بر فرزندان اسحاق نمى بينم. " (2)
منع استفاده خصوصى از بيت المال
مولى صالح كشفى حنفى گويد:
شبى اميرمؤ منان (ع) به بيت المال رفت تا به حساب تقسيم اموال بپردازد، طلحه و زبير بر آن حضرت وارد شدند، امام (ع) چراغى را كه در برابرش ‍ روشن بود خاموش كرد و فرمود: " چراغ ديگرى از خانه بياوريد "
آن ها از علت اين كار پرسيدند، فرمود: " روغن آن از بيت المال تهيه شده بود و روا نبود كه در نور آن به كار شخصى شما بپردازم."(3)
دقت در مصرف بيت المال
در آن زمان كه گروه كثيرى از اصحاب اميرالمؤ منين على بن ابى طالب (ع) از دور آن حضرت پراكنده شده و از نزد آن حضرت به سوى معاويه ره سپردند تا كه نصيبى از دنيا ببرند، گروهى از ياران حضرتش خدمت او رسيدند و عرضه داشتند: اى اميرمؤ منان! اين همه اموال را بخشش كن و اين اشراف عرب و قريش و كسانى را كه مى ترسى زير بار نروند و به سوى معاويه بگريزند بر ساير آزادشدگان و عجميان ترجيح و تفضيل ده.
اميرالمؤ منين (ع) فرمود: " مرا مى فرماييد كه يارى را از راه ستم بجويم؟! نه، به خدا سوگند تا خورشيد مى تابد و ستاره اى در آسمان مى درخشد، دست به چنين كارى نمى يازم. به خدا سوگند، اگر اين اموال از خودم بود، هر آينه مساوات را در ميان آنان مراعات مى نمودم چه برسد به اين كه مال خودشان است. "
سپس لختى سكوت كرد و به فكر فرو رفت، پس از آن فرمود: " هر كسى ثروتى دارد جدا بايد از فساد بپرهيزد كه بخشش مال در غير حقّش تبذير و اسراف است و ثروت هر چند نامى از صاحب خود در دنيا به جاى مى گذارد؛ ولى در نزد خداوند عز و جل فرومايه اش مى سازد؛ و هيچ مردى مال خود را در غير حق و نزد غير اهلش ننهاد جز اين كه خداوند وى را از سپاس آنان محروم ساخت و دوستى آنان از آن ديگرى شد و اگر با او بماند كسى كه او را دوست بدارد و سپاسش گويد جملگى دروغ و چاپلوسى است؛ زيرا مى خواهد بدين وسيله به وى نزديك شود تا بتواند دوباره به همانند چيزى كه در گذشته از وى به دست آورده بود دست يابد و اگر روزى نعمت از دستش برود و به كمك و دست گيرى متقابل او نياز پيدا كند، همانا او بدترين دوست و پست ترين رفيق خواهد بود.
هر كس بخواهد از آن چه كه خداوند به او ارزانى داشته نيكى نمايد، بايد به خويشان نزديك خود رسيدگى نموده و مهمان نوازى كند و اسيران را آزاد سازد و به ورشكستگان و در راه ماندگان و تهى دستان و جهادگران در راه خدا يارى رساند و بايد بر مشكلات و سختى ها شكيبا باشد كه همانا دست يابى به اين خصال، اشرف كرامت هاى دنيا و رسيدن به فضايل آخرت است."(4)
نماز و تقسيم بيت المال
اميرالمؤ منين حضرت على (ع) هنگامى كه بيت المال را تقسيم مى كرد و (جاى آن) خالى مى شد، (در همان مكان مى ايستاد و) دو ركعت نماز به جاى مى آورد و مى فرمود: " روز قيامت گواهى ده كه من تو را به حق پر كردم و به حق خالى كردم."(5)
تفسير همه بيت المال
زاذان گويد: " يا قنبر [غلام على (ع)] نزد اميرالمؤ منين (ع) رفتيم. قنبر گفت: يا اميرالمؤ منين! برخيز كه براى شما گنجينه اى نهفته ام.
على (ع) گفت: " چه گنجينه اى؟ "
گفت: با من بياييد.
على (ع) برخاست و همراه او به خانه اش رفت. دو جوال پر از جام هاى زر و سيم بود.
گفت: يا اميرالمؤ منين! شما عادت داريد كه هر چه هست را در ميان مردم تقسيم مى كنى، و من هم اين ها را براى شما اندوخته ام.
على (ع) گفت: " اگر آتشى فراوان به خانه من مى افكندى خوش تر از اين مى داشتم. "
سپس شمشير خود را كشيد و بر آن جوال ها زد. جام ها به اطراف پراكنده شد، در حالى كه از هر يك نيمى يا ثلثى بريده شده بود. پس فرمان داد كه آنها را تقسيم كردند و بعد اين شعر را خواند:
" هذا جناى و خياره فيه اذ كل جان يده الى فيه "
سپس ديد در بيت المال چند سوزن بزرگ و كوچك است. گفت: " اين ها را هم تقسيم كنيد. "
مردم گفتند: ما را نيازى به آنها نيست [و رسم او چنان بود كه كارگزارانش هر چه مى فرستادند مى پذيرفت.]
على (ع) فرمود: " سوگند به كسى كه جانم به دست اوست، بايد بد و خوبش را با هم بستانيد. " (6)
مولى على
چهره صدق و صفا، مولا على / رهبر خلق خدا، تنها على
لطف حق، قهر خداوند جهان / شير حق، شمس وفا، آقا على
كدخداى عالم بود و نبود / دلبر شيرين و بس گويا، على
هر كه دارد خود نواى دلبرى / دلبر شيرين و بس گويا، على
ملك هستى جلوه گاه روى او / جلوه گاه روى ما فيها، على
ساقى عرفان و بزم معرفت / آن مى گلگون بى همتا، على
باده او، او مى على خود ميكده / ميگسار سينه سينا، على
ذكر من هو حق على مولى مدد / حق به هر دريا و هر صحرا، على
رهبر دل در همه ملك وجود / آن كه مى باشد به حق بر ما، على
شير يزدان، شاه مردان، مرد حق / آن كه يكسر بوده حق پيما، على
يار مظلومان عدو بر ظالمان / آن كه بر حق پى زند اعدا، على
حامى حق در كفش شد ذوالفقار / بهر دشمن، خصم بى پروا، على
كن رها غير على بى ريب و شك / هو على، هو حق على، هو يا على
كوى حق جولانگه مولاى من / بر نسبى غوغاى " او ادنى " على
خار راه ظالم و يار ضعيف / قوت هر پير و هر برنا، على
رمز حق در هر جمال و چهره اى / سر هر رازى و هر سودى، على
من غلام شاه مردان، شير حق / پير من، استاد هر دانا، على
يا على گويد نكو در زندگى / چون كه تنها عالى اعلى على
باب از بهر عزيزان جنان / زوج لايق، همسر زهرا، على
مرد حق، روح وفا، دور از دغا / برتر از دنيا و از عقبى، على
شد نكو درمانده احسان او / آن كه لطفش مى كند غوغا، على
----------------------------
1-حديقة الشيعه، ص 565.
2-بحار الانوار، ج 41، ص 137.
3-المناقب المرتضويه، 365.
4-امالى شيخ مفيد، ص 195 - 193.
5-تفسير نمونه، ج 27، ص 226.
6-الغارات، ج 1، ص 55 (آينه عرفان، ص 304 و 305.
-----------------------
عباس عزيزى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنیدsibtayn@sibtayn.com

تماس با ما
Close and go back to page