به دنبال بحث ضرورت اصلاحات، اين سئوال مطرح مى شود كه از كدامين نقطه حركت اصلاحى آغاز شود؟ بديهى است تا فرد و جامعه از درون و ريشه اصلاح نشوند، بيرون زندگى و وضعيت رفتارى آن سامان نخواهد يافت، چرا كه:
ذات نا يافته از هستى بخش
مى آورند و اصلاحات توسعه و تعميق مى بخشند. اين اصلاحات درون سازمان و نظام است كه عامل اقتدار و عزت ملى گردد. و در مباحث مديريتى، بسيارى معتقدند آنكه نتواند خويشتن را مديريت كند، نمى تواند گروه و سطوح فرا سازمانى را رهبرى نمايد و سامان دهد.
و بزرگترين امتياز نهضت اصلاح طلبانه انبياء در تحول فكرى و فرهنگى بوده و امروز هم دشمن با تهاجم و شبيخون فرهنگى مى خواهد آنرا منزوى سازد!
بر اين اساس در نهج البلاغه مى خوانيم كه از وظايف اصلى رهبرى، نصيحت و تعليم تربيت ملت است و امام على عليه السلام مى فرمايد:
خوشا به حال آنكه (فرد و جامعه).... جان و درونش صالح و پاك بوده و اخلاقش نيكوست. (1)
هر كس نهان و درون خود را اصلاح كند، خدا آشكار و ظاهر او را نيكو گرداند. (2)
آنكه بين خود و خدا اصلاح نمايد خداوند ميان او و مردم را اصلاح مى كند. (3)
و در عهد نامه امام على عليه السلام به استاندار مصر نيز آمده است:
بهترين ساعات شب و روزت را براى خود و خدا قرار بده، گر چه اگر نيت صالح و درست باشد و ملت در امنيت و آسايش واقع شوند، تمام وقت ها خدايى است. (4)
در نهايت از مطالب گذشته، تقدم اصلاحات در نيت و فكر، فرهنگ، اعتقاد و خلقيات فرد و جامعه را مى توان نتيجه گرفت.
---------------------------
1-ر.ك نهج البلاغه، خطبه 34.
2-طوبى لمن... و صلحت سريرته و حسنت خليقته. حكمت 423.
3-من اصلح ما بينه و بين الله اصلح الله ما بينه و بين النااسلام حكمت 89.
4-و ان كانت كلها لله اذا صلحت فيها النية و سلمت فيها الرعيته. نامه 53.
----------------------
حسين ايرانى