فصل پنجاه و يكم : حد غلات و خوارج

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

1- كيفر غلات
هفتاد نفر از اهل زط (نژادى از اهل سودان و هند) پس از جنگ صفين نزد اميرالمومنين عليه السلام آمده و پس از سلام ، سخنانى به زبان خودشان به آن حضرت گفته و آن حضرت نيز به همان لغت به آنان پاسخ داد. و در ضمن گفتارشان به آن حضرت نسبت خدايى دادند.
اميرالمومنين عليه السلام به آنان فرمود: من خدا نيستم بلكه بنده اى از بندگان خدا هستم ولى آنان نپذيرفته ، همچنان بر مطلب خويش اصرار مى ورزيدند، تا اين كه حضرت امير به آنان فرمود: اگر از اين عقيده تان دست بر نداريد و به درگاه خدا توبه نكنيد، شما را خواهم كشت ، ولى آن همه موعظه و اندرز در آنان اثر ننموده و توبه نكردند.
پس آن حضرت دستور داد، گودالهايى حفر نموده و بين گودالها روزنه قرار دادند، و آنان را ميان گودالها انداخت ، و سر آنها را پوشاند و ميان يكى از گودالها كه كسى در آن نبود آتشى افروخت و با دود همه را هلاك كرد(1).
2- پروردگار من و شما خداست
حضرت امير عليه السلام در خانه ام عمرو از طائفه عنزه (يكى از همسران آن حضرت ) تشريف داشت ، قنبر به نزد آن حضرت آمد و گفت : ده نفر بر در خانه آمده و شما را به خدايى مى خوانند.
اميرالمومنين به قنبر فرمود: آنان را بياور، پس بر آن حضرت وارد شدند.
على عليه السلام چه مى گوييد؟
غلات : تو پروردگار و آفريدگار و روزى رسان ما هستى ؟
على عليه السلام : واى بر شما! چنين نگوييد من هم مانند شما مخلوق خدايم . ولى آنان نپذيرفتند.
على عليه السلام واى بر شما! پروردگار من و شما خداست ، توبه كنيد و از اين عقيده برگرديد.
غلات : تو پروردگار و روزى دهنده و خالق ما هستى .
على عليه السلام به قنبر فرمود: برو چند كارگر بياور، قنبر ده كارگر با ابزار حفارى حاضر كرد، على عليه السلام به كارگران دستور داد گودالى در زمين حفر كنند و آنگاه در ميان گودال ، هيزم افكنده آتشى بزرگ افروختند و در اين موقع كه آتش زبانه مى كشيد به آنان فرمود: واى بر شما! توبه كنيد و از عقيده خود دست برداريد.
گفتند: هرگز.
پس على عليه السلام همه آنان را به تدريج در ميان آتش ‍ انداخت و آنگاه فرمود: هر زمان كه چنين امر منكرى ببينم ، آتشم را مى افروزم و قنبر را مى خوانم (2).
3- من هم بنده خدايم
حضرت امير عليه السلام در روز ماه رمضان بر جماعتى مى گذشت كه به خوردن غذا مشغول بودند.
على عليه السلام : مسافريد يا بيمار؟
نه مسافريم و نه بيمار.
اهل كتاب هستيد؟
نه .
پس چرا در روز ماه رمضان غذا مى خوريد؟
آنان پاسخى گفتند كه معنايش اين بود كه تو خدا هستى .
اميرالمومنين عليه السلام چون مقصود آنان را فهميد از اسب پياده شد و به سجده افتاد و گونه هاى صورت را بر خاك گذاشت و سپس به آنان فرمود: واى بر شما! من هم بنده اى از بندگان خدا هستم . ولى آنان گوش نكرده و بر پندار خود ثابت بودند.
در اين هنگام على عليه السلام دستور داد تا دو چاه در كنار هم حفر كنند، يكى باز و ديگرى سربسته ، و روزنه اى بين آنها قرار دهند و سپس آن گروه را در گودال سربسته قرار داد و درميان گودال ديگر آتشى افروخت و با دود، آنان را عقوبت مى داد و در آن حال پيوسته ايشان را به اسلام دعوت مى نمود ولى نمى پذيرفتند، تا اين كه دستور داد آنان را با آتش ‍ سوزاندند (3).
4- پيدايش غلات
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه (4) آورده : نخستين كسى كه در زمان اميرالمومنين عليه السلام به آن حضرت غلو ورزيد و او را خدا خواند، عبدالله به سبا بود، هنگامى كه حضرت خطبه مى خواند عبدالله برخاست و چند بار به وى خطاب كرد تو خدا هستى ، پس گروهى از اصحاب آن حضرت كه از جمله آنها عبدالله بن عباس بود براى او نزد آن حضرت شفاعت كردند و گفتند: توبه نموده و از عقيده خود بازگشته است ، پس على عليه السلام او را بخشيد ولى مشروط به اين كه از كوفه خارج شود. و هنگامى كه خبر شهادت على عليه السلام به عبدالله بن سبا رسيد گفت : به خدا سوگند اگر مغز سرش را در هفتاد هميان برايم بياوريد باز هم مى گويم نمرده و نخواهد مرد تا زمامدار تمام عرب شود. گروهى به عبدالله بن سبا گرويده و با او هم عقيده شدند، از جمله عبدالله بن صبره همدانى و عبدالله بن عمرو كندى و چند تن ديگر. و عده اى از اين افراد به شبهاتى بى اساس ‍ تمسك جسته اند. از جمله به گفتار عمر كه ، هنگامى كه آن حضرت به موجب حدى چشم مردى را كور كرد، گفت : ما اقول فى يدالله فقات عينا فى حرم الله ؛ چه گويم درباره دست خدا كه چشمى را در حرم خدا كور كرد.
مؤ لّف :
اصل اين قضيه داستانى است كه ابن اثير در نهايه آورده : كه مردى در حال طواف به زنهاى مسلمين نگاه مى كرد، پس ‍ اميرالمومنين عليه السلام سيلى به صورتش زد آن مرد به نزد عمر شكايت برد، عمر به او گفت : او بحق تو را زده است چشمى از چشمان خدا تو را رسيده (مقصودش اميرالمومنين بود) (5). و مانند گفتار خود آن حضرت كه مى فرمايد: بخدا سوگند من در خيبر را با نيروى بشرى بيرون نياوردم بلكه با تاييد و نيروى الهى بيرون آوردم .
و مانند گفتار رسول خدا صلى الله عليه و آله در: لا اله الا الله وحده وحده صدق وعده و نصر عبده كه فرمود: كسى كه تمام احزاب را مغلوب ساخت على بن ابيطالب بود؛ زيرا وقتى كه بزرگ و سردار آنان عمرو بن عبدود را به قتل رساند، ترس و رعب شديدى در ميان آنان پديد آمده همگى پا به فرار گذاشتند. و اما كيفيت جهاد با خوارج را نيز آن حضرت مبتكر بوده ؛ زيرا اين گروه در زمان پيغمبر صلى الله عليه و آله نبودند تا آن حضرت حكمشان را روشن سازد.
و امام صادق عليه السلام فرموده : نبرد على عليه السلام با اهل قبله (گروههاى منحرف به ظاهر مسلمان ) داراى بركت بوده و اگر با آنان نمى جنگيد، پس از او كسى نمى دانست با اين گروهها چه بايد كرد.
و در مناقب ابن طلحه آمده : شافعى مى گويد مسلمانان روش مقابله با مشركين را از رسول خدا صلى الله عليه و آله فرا گرفتند، و روش مقاتله با باغيان را از على عليه السلام .
5- دو رويه مختلف
هنگامى كه اميرالمومنين عليه السلام در جنگ جمل بر دشمن پيروز گرديد به ياران خود فرمود: دشمنى را كه از جنگ گريخته تعقيب نكنيد، مجروحان را نكشيد، و كسانى كه در خانه ها پناهنده شده اند در امان هستند، ولى در جنگ صفين ، دشمنان را بدون استثنا مى كشت .
ابان بن تغلب به ابن شريك گفت : چرا اميرالمومنين در دو جنگ جمل و صفين ، دو رويه مختلف معمول داشت ؟
ابن شريك گفت : زيرا در جنگ جمل فرماندهان لشكر كه طلحه و زبير بودند در همان ابتداى جنگ كشته شدند ولى در جنگ صفين ، فرمانده لشكر، معاويه زنده بود و لشكريان را جمع نموده به جنگ وا مى داشت (6).
6- اسيران شامى
در جنگ جمل هرگاه دشمنى از شاميها به دست على عليه السلام اسير مى شد، اگر كسى از ياران آن حضرت را نكشته بود او را آزاد مى كرد و گرنه او را مى كشت ، و اگر دوباره به جنگ مى آمد و اسير مى شد او را به قتل مى رساند (7).
7- آزادى اسراى شامى
و نيز آن حضرت عليه السلام در جنگ با شاميها هر دشمنى را كه اسير مى كرد اسلحه و حيوان سوارى او را مى گرفت و او را سوگند مى داد كه ديگر به دشمن كمك ننموده ، سپس ‍ آزادش مى كرد (8).
8- فدا از بيت المال
اميرالمومنين عليه السلام مى فرمود: هرگاه مسلمانى به دست كفار اسير شود و زخم كارى به دشمن نزده باشد از بيت المال فدا داده نمى شود، ولى بستگانش اگر بخواهند، او را از مال خودش فدا داده و آزادش مى كنند (9).
--------------------------------------
1- فروع كافى ، ج 7، ص 259، حديث 23
2- شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد، ج 1، ص 425. رجال كشى ، ص 61، در عنوان قنبر.
3- شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد، ج 1، ص 425
4- شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد، ج 1، ص 425 و 426
5- مناقب سروى ، ج 2،ص 55.
6- وسائل الشيعه ، ج 11، ص 55
7- صفين ، نصر، ص 519
8- مناقب ، سروى ، ج 1، ص 317
9- وسائل الشيعه ، ج 11، ص 65، حديث 2.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنیدsibtayn@sibtayn.com

تماس با ما
Close and go back to page