33 « أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَجَعَلُوا للّهِِ شُرَكاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ فِى الْأَرْضِ أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ »
ترجمه :
33. آيا پس از اينكه آن خداوندى كه قيام قدرتى و احاطه قيمومى و علمى دارد بر تمام نفوس به آنچه كسب مىكنند و عمل مىكنند و اين كفار و مشركين قرار دادند از براى خداوند متعال شريكهايى. بفرما به آنها كه اين شركاى الهى را نام ببريد كيانند و در چه قسمتى شركت دارند يا به شما خبر دهند به چيزهايى كه هيچ مدرك علمى نيست براى آنها در روى زمين يا فقط به ظاهر قول است دعوى بىدليل بلكه زينت داده شده از براى كسانى كه كافر شدند مكرها و حيلههاى آنها و بسته شده بر آنها راه حق و سعادت و كسى كه خداوند او را گمراه بداند پس نيست از براى او هدايت كنندهاى.
تفسير:
«أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ نَفْسٍ»، به تمام خصوصياتش از باطن و ظاهر و اعمال و كردار او «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنْسانَ وَنَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»[1].
«بِما كَسَبَتْ»، از امور قلبيه از عقايد و صفات نفسيه و افعال صادره از او «وَ جَعَلُوا»، اين مشركين و كفار «للّهِِ شُرَكاءَ» مثل اصنام[2] و شمس و قمر و كواكب و ملك و جن و گاو و آتش و شجر و غير اينها «قُلْ سَمُّوهُمْ» بفرما اين شركاى شما چه اسمى دارند و چه سمتى بر آنها مىتوان گذاشت؟ خالقيت، رازقيت، اماته [ = ميراندن ]، احيا [ = زنده كردن ]، حافظيت، منعميت، دافعيت و غير اينها از صفات الهيه در اين شركاى شماست.
«أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ فِى الْأَرْضِ»، آيا خبر مىدهند به خدا به چيزى كه خداوند نمىداند در زمين يعنى خدا مىفرمايد شريكى از براى من نيست. اينها مىگويند شريك هست. آيا اينها مىدانند آنچه را خدا نمىداند ؟ خداوندى كه «وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِى الْأَرْضِ وَلا فِى السَّماءِ»[3].
«أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ»، سر زبانى است بدون معنا و حقيقت مثل كسانى كه بيهوده سخن مىگويند.
«بَلْ زُيِّنَ» زينت دهنده شيطان است و هواى نفس و زخارف دنيوى و تقليد پيشينيان ، چنانچه مىفرمايد: «وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»[4].
«لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ» « مكر » اظهار خوبى و باطن بر خلاف ، حيله و تزوير و پلتيك[5] و تقلب و نفاق تمام اقسام مكر است.
«وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ» راه حق بر آنها بسته شده و « صادّ سبيل » همين امور مذكوره است.
«وَ مَنْ يُضْلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ» « اضلالِ الهى » به خود واگذاشتن است، پس از آنكه قابل هدايت نباشد به واسطه قساوت قلب، سياهى دل، حب جاه و مال و كثرت معاصى. پس اگر تمام انبيا بخواهند او را هدايت كنند، ممكن نيست چون از قابليت افتاده، بايد او را رها كرد هرچه مىخواهد بكند ، چنانچه مىفرمايد: «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِى آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»[6]؛«فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِى يُوعَدُونَ»[7]؛ «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»[8]، بلكه معامله با اينها اين است كه:
------------------------------------------------------
[1] . و هرآينه ما خلق فرموديم انسان را و مىدانيم آنچه خطور مىكند در قلب او از خيالات شيطانى و هواهاى نفسانى ولو بر احدى ظاهر نكند و ما نزديكتريم به او از رگ گردن. سوره ق: آيه 16.
[2] . اصنام : بتها .
[3] . و هم وزن ذرهاى، نه در آسمان و نه در زمين از پروردگار تو پنهان نيست. سوره يونس: آيه 61.
[4] . ولى علت عدم تضرع آنها قساوت قلب آنها و زينت دادن شيطان اعمال زشت آنها را در نظر آنهاست. سوره انعام: آيه 43 و آيات ديگر.
[5] . مراد از پلتيك در اينجا سياست شيطانى است .
[6] . و زمانى كه ديدى كسانى را كه تكلم مىكنند به سخريه و استهزا در آيات ما، پس اعراض فرما از آنها. سوره انعام: آيه 68.
[7] . پس واگذار آنها را كه فرو روند در عقايد باطله خود و بازى كنند در هواهاى نفسانيه خود و زخارف دنيوى و مشغول شوند تا اينكه ملاقات كنند روز خود را كه قيامت باشد آنچه به آنها وعده داده شده از عذاب الهى. سوره زخرف: آيه 83 و معارج: آيه 42.
[8] . بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان كند، پس به زودى خواهند دانست. سوره حجر: آيه 3 و آيات ديگر .
آیه ٣٣ « أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ ... »
- بازدید: 2304