6 « وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمثلاًتُ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنّاسِ عَلى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ »
ترجمه :
6. و طلب تعجيل مىكنند از شما بدى را پيش از خوبى و به تحقيق گذشت از پيش از آنها امثالى و به درستى كه پروردگار تو هرآينه شديد است عقاب او.
تفسير:
[ در بيان استعجال بالسيئة قبل الحسنة و معناى مثلات ]
«وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ» «سيئه» مقابل «حسنه» است و استعجالِ سيئه، طلب عذاب است، چنانچه مىفرمايد: «وَ إِذْ قالُوا اللّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ»[1].
و «حسنه» مغفرت الهى و مثوبات آخرتى است؛ يعنى اينها به عوض اينكه ايمان بياورند و از خدا طلب مغفرت كنند، نسبت به اعمال گذشتهشان از شرك و كفر و معاصى، طلب عذاب مىكنند. در قضيه غدير آن ملعون برخاست و گفت: اگر اين نصب على بر خلافت از جانب خداست، صاعقه بيايد و مرا بسوزاند. صاعقه آمد و او را سوزانيد و مثل آن كه گفت: «النار و لا العار»[2] .
و بر عكسش ابىعبداللّه عليهالسلام فرمود:
الموت خير من ركوب العار
و العار خير من دخول النار[3]
و بعضى گفتهاند «سيئه» كفر و شرك و معاصى است و «حسنه» ايمان و تقوا و عمل صالح است[4]. اينها اختيار اولى را كردند و ترك ثانوى و بعضى گفتند سيئه تعجيل در عذاب است و حسنه انظار و مهلت است[5] ؛ مثل انظار مديون در مطالبه دين كه مىفرمايد: «وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ»[6] . «وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ»، امم سابقه مثل قوم نوح، هود، صالح، ابراهيم، لوط، شعيب، موسى كه در اثر كفر و شرك و تكذيب انبيا و معاصى به چه عقوباتى گرفتار شدند و ضربالمثل شد بر ديگران.
«وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنّاسِ عَلى ظُلْمِهِمْ»، خداوند واسعالمغفره است لكن در محلّ قابل كه ايمان باشد ولو قبلالموت بر فرض كه هفتاد سال در شرك و كفر ظلم معاصى به سر برده باشد كه فرمود:
«الإسلام يجبّ ما قبله»[7] .
«وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ» است بر كسى كه بىايمان از دنيا رفته باشد ولو هفتاد سال در عبادت و اطاعت سير كرده باشد كه مىفرمايد: «أُولئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَالآْخِرَةِ وَما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ»[8] و بسيارى از آيات ديگر.
--------------------------------------------------------
[1] . و ياد كن زمانى را كه گفتند: اى پروردگار! اگر اين همان حقِّ از جانب توست ، پس بر ما سنگ از آسمان بباران يا بياور و بفرست بر ما عذاب دردناك. سوره انفال: آيه 32.
[2] . آتش آرى ، اما ننگ هرگز . مجمع النورين : ص 236 و مدينة المعاجز : ج2 ، ص96 . فتوح الشام: ج2، ص157؛ الفرج بعد الشدّة: ج1، ص59؛ نهج البلاغة: ص404، ضمن خطبه 192 و بحار الأنوار: ج34، ص223.
[3] . مردن از زير بار ننگ رفتن بهتر و پذيرش ننگ از رفتن به جهنم سزاوارتر است. مناقب آل ابى طالب: ج3، ص76 و بحار الأنوار: ج44، ص192.
[4] . ر . ك : تفسير القرطبى : ج10 ، ص29 ؛ تفسير البحر المحيط : ج5 ، ص365 و تفسير مجمع البيان : ج6 ، ص444 .
[5] . مجمع البيان : ج6 ، ص427 ؛ تفسير قمى : ج1 ، ص359 و تفسير جوامع الجامع : ج2 ، ص250 .
[6] . و اگر [بدهكارتان] تنگ دست باشد، پس تا هنگام گشايش ، مهلتى [به او دهيد]. سوره بقره: آيه 280.
[7] . اسلام آنچه را قبل از خودش بوده بخشيده است. عوالى اللآلى: ج2، ص54 ، ح145 و بحار الأنوار: ج6، ص23، ح24 .
[8] . اينها كسانى هستند كه كليه اعمالى كه به نظرشان خوب مىآيد از بين مىرود، نه در دنيا براى آنها نتيجه بخش است و نه در آخرت و احدى آنها را يارى نمىكند. سوره آل عمران: آيه 22.
آیه ٦ « وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ ... »
- بازدید: 2625