68 «قالُوا اتَّخَذَ اللّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِىُّ لَهُ ما فِى السَّمواتِ وَما فِى الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا أَ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»
ترجمه :
68. گفتند اين كفار كه خداوند اولاد گرفته است، خدا منزّه است از گرفتن اولاد، اوست غنى، براى اوست آنچه در آسمانها و در زمين است. نيست نزد آنها دليل و برهانى براى اين گفتار خود، آيا مىگويند بر خدا چيزى را كه نمىدانند؟
تفسير :
[مشركان هيچ دليلى براى فرزند داشتن خدا ندارند]
«قالُوا»؛ مشركين و يهود و نصارا «اتَّخَذَ اللّهُ وَلَداً»، اما مشركين گفتند: ملائكه دختران خدا هستند كه در بسيارى از آيات بيان فرموده، اما يهود گفتند: «نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ وَأَحِبّاؤهُ»[1] و در توراتِ رايجِ خود آدم را ابن اللّه گفته، و اما نصارا مسيح را ابن اللّه گفتند.
«سُبْحانَهُ» خداوند وجود صرف منزه از لوازم امكانى است و بسيط الحقيقة هيچگونه تركيبى، نه خارجى، نه ذهنى، نه وهمى در او راه ندارد و اتخاذ ولد مستلزم هزار گونه اجزاء است.
إن قلت: مراد اين كفار از اتخاذ ولد نه زاييدن است، بلكه مراد تبنّى است يعنى او را ولد خود اتخاذ كند، مثل كلام عزيز به زليخا در سوره يوسف: «أَكْرِمِى مَثْواهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً»[2] و كلام آسيه به فرعون در سوره قصص: «قُرَّتُ عَيْنٍ لِى وَلَكَ لا تَقْتُلُوهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً»[3] و مثل زيد و رسول اللّه صلىاللهعليهوآله كه از ادعياى آن حضرت بود در سوره احزاب: «لِكَىْ لا يَكُونَ عَلَى الْمُؤمِنِينَ حَرَجٌ فِى أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ»[4].
قلت: تبنّى و اتخاذ ولد روى احتياج است و اميد نفع و در ساحت قدس ربوبى روا نيست.
«هُوَ الْغَنِىُّ»، از براى «غنى» دو معنى كردند: يكى، سلب احتياج و به اين مناسبت از صفات سلبيه شمردند و ديگرى، دارايى كه اعظم صفات ثبوتيه است و در نصاب به هر دو معنى اشاره كرده:
چون غنى دان بىنيازى ور به مد خوانى سرود. غنى مالدار است و مسكين گدا.
«لَهُ ما فِى السَّمواتِ وَما فِى الْأَرْضِ» اعم از ذوى العقول و غير ذوى العقول، اين هم براى نظر بندگان است و إلاّ اگر عالم را خلق نكرده بود از خدايى او هيچ كاسته نبود و پس از خلق بر خدايى او چيزى افزوده نشده.
«إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ» يعنى مدركى، خبرى، آيهاى، پيغمبرى كه گفته باشد خدا ولد اتخاذ كرده، اين كتب عهد قديم و جديد هيچگونه مدركى براى صحت آن نيست، بلكه اشتمال آنها بر كفريات زيادى دليل بر بطلان آنهاست و ما در كلم الطيب در باب دين يهود و نصارا مفصلاً متعرض شدهايم خواهشمندم مراجعه فرمائيد[5].
«بِهذا»؛ بهاين دعوى نبوّت «أَ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» چون مدركى نداريد قول بدون علم است آن هم نسبت به خداى متعال.
------------------------------------------------
[1] . ما پسران خدا هستيم و دوستان او. سوره مائده: آيه 18 .
[2] . جايگاه او را محترم بدار اميد است كه اين نفعى به ما ببخشد يا او را فرزند خود بگيريم. سوره يوسف: آيه 21 .
[3] . اين باعث روشنايى چشم من و چشم تو است. او را مكشيد. اميد است اينكه نفعى ببخشد ما را يا اينكه او را بگيريم اولاد خود. سوره قصص: آيه 9 .
[4] . براى اينكه حرجى براى مؤمنين نباشد در تزويج زنهاى پسر خواندههاى آنها. سوره احزاب: آيه 37 .
[5] . ر.ك. الكلم الطيب: ص210 ـ 242.
آیه ٦٨ « قالُوا اتَّخَذَ اللّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِىُّ لَهُ ما فِى ... »
- بازدید: 1361