135 « وَقالُوا كُونُوا هُوداً أَوْ نَصارى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ »
ترجمه :
135 . و گفتند يهودى يا نصرانى باشيد تا هدايت يابيد ، بگو بلكه پيروى مى كنيم ملت ابراهيم را كه بر دين حق است و از مشركين نمى باشد .
تفسير :
« وَقالُوا » يعنى « قالت اليهود كونوا هوداً و قالت النصارى كونوا نصارى » و اين تفصيل از كلمه « أوْ » استفاده مى شود ؛ يعنى هر كدام از اين دو طايفه به دين خود دعوت مى نمودند و هدايت يافتن را منوط به پيروى از دين خود مى دانند .
و در وجه تسميه پيروان موسى به يهود و هود و همچنين پيروان مسيح به نصارا در ذيل آيه شريفه « إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هادُوا وَالنّصَارى » اشاره شد[1] .
و در مجمع البحرين از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود : « سمّي قوم موسى اليهود لقوله تعالى : « إنّا هُدْنا إليكَ » »[2] .
و اين جمله مقول قول موسى عليه السلام در آيه شريفه است « وَاكْتُبْ لَنا فِى هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِى الاْ خِرَةِ إِنّا هُدْنا إِلَيْكَ » الآية[3] .
و نيز از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده : « سمّي النصارى نصارى لقول عيسى : « مَن أنصارى إلى اللّه » »[4] .
و اين اشاره به آيه شريفه است « فَلَمّا أَحَسَّ عِيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِىإِلَى اللّهِ . . . » الآية[5] .
« تَهْتَدُوا » مجزوم است به جهت اينكه جزاى شرط مقدّر است كه مستفاد از جمله قبل مى شود ؛ يعنى « إنْ كُنتُم هُوداً أو نَصارى تَهتَدُوا » و اين دعوى يهود و نصارا ادعايى است بدون شاهد و دليل ؛ زيرا كفريات و ضلالاتى كه در كتب دينى خود درباره خدا و انبياى او داده اند ، از نسبت دادن عجز و جهل و كذب به خدا و نسبت معاصى بزرگ و حتى شرك و بت پرستى به انبيا و قول به اُلوهيت و پسر خدا بودنِ مسيح و امثال اينها ، برهان واضحى بر كذب ادعاى آنهاست و ما در الكلم الطيب مفصلاً درباره اين دو مذهب بحث نموده ايم[6] .
« قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً » ظاهراً عامل در « مِلَّة » همان « كُونُوا » باشد كه از جمله قبل استفاده مى شود و « مِلّةَ » منصوب به نزع خافض باشد و تقدير چنين است :« قل يا محمد بل كونوا على ملة ابراهيم حنيفاً تهتدوا ؛ بگو اى پيغمبر صلى الله عليه و آله : بلكه بر ملت حنيف ابراهيم باشيد تا هدايت يابيد » ، و بعضى از مفسرين گفته اند تقدير « بل اتبعوا ملة ابراهيم » و يا « نتبع ملة ابراهيم » مى باشد ، و مراد از « ملت ابراهيم » همان ملت اسلام است و دين مقدس اسلام مأخوذ از ابراهيم مى باشد ، چنانچه در آيه شريفه مى فرمايد : « ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً »[7] .
و « حنيف » به معنى مستقيم و مايل به طرف حق است ؛ و دين مستقيم دينى است كه كمترين اعوجاج [= كجى] و انحراف از حق و حقيقت در اعتقادات و دستورات اخلاقى و احكام آن يافت نشود و احكام آنْ موافق حكمت و مصلحت باشد و اين خاصيتْ تنها در دين اسلام است .
«وَما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» ، اين جمله تعريض بر يهود و نصاراست كه تصريحاً و يا تلويحاً براى خدا شريك قائل شده اند ، چنانچه يهود گفتند : عزير پسر خداست و نصارا گفتند : عيسى پسر خداست ؛ بلكه در كلمات خود الوهيت را متشكل از اب و ابن و روح القدس مى دانند و اين سه اقنوم را در عين اينكه سه است ، يكى مى دانند[8] و نيز در تضاعيف [= لا به لاىِ] كلمات تورات مطالب شرك آميز بسيار است ، مثل اينكه در قصه آدم و خوردن از درخت عقل از قول خدا مى نويسد : « اگر از درخت حيات بخورد يكى مانند ما مى شود » .
و همچنين در توراتْ خدا را خداى موسى و موسى را خداى هارون و هارون را خداى فرعون دانسته ، و امثال اينها و حال آنكه ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط بر دين توحيد و يكتاپرستى بوده و اولاد خود را به توحيد وصيت مى نمودند ، چنانچه در آيات قبل بيان شد ؛ و چه بسيار آيات شريفه قرآن در شأن ابراهيم و توصيف يكتاپرستى او و احتجاج با مشركين وعبده اصنام [= بت پرستان ] وارد شده ، بلكه حضرت ابراهيم پرچمدار توحيد بوده و همه مراتبِ آن را طى نموده و امتحانات الهى از وى در اين باره در كتب اخبار مسطور است و در مجمع البيان در ذيل آيه شريفه « قُلْنا يا نارُ كُونِى بَرْداً وَسَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ »[9] از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود :
« لمّا اُجلس إبراهيم في المنجنيق و أرادوا أن يرموا به في النار أتاه جبرئيل عليه السلام فقال : السلام عليك يا إبراهيم و رحمة اللّه و بركاته ، ألك حاجة؟ قال : أمّا إليك فلا . . . » الخبر[10] .و البته پيداست كه حضرت ابراهيم عليه السلام در مرتبه توحيد به چه پايه[اى] رسيده كه[در] يك چنين موقعيت حساسى از اظهار حاجت به غير خدا دورى مى جويد و جز خدا كسى مورد نظر و توجه او نيست.
------------------------------------------------------
[1] . ر . ك : همين جلد ، ذيل تفسير آيه 62 .
[2] . قوم موسى به خاطر اين سخنِ خداوند كه فرمود : « إنا هُدْنا إليكَ » ، يهود ناميده شد . مجمع البحرين : ج3 ، ص 169 ، واژه « هود » و مجمع البيان : ج4 ، ص 747 .
[3] . و بنويس از براى ما در اين دار دنيا حسنه و در آخرت ، محققاً ما رجوع كرديم به سوى تو .سوره اعراف : آيه 156 .
[4] . نصارا به خاطر اين سخن عيسى كه گفت « مَنْ أَنْصَارِى إَلَى اللّهِ » ، نصارا ناميده شدند . مجمع البحرين : ج3 ، ص 495 ، واژه « نصر » و علل الشرايع : ج1 ، ص 101 ، ح1 .
[5] . پس چون احساس كرد حضرت عيسى از آنها كفر را ، فرمود : كيست كه مرا يارى كند براى خداوند؟ سوره آل عمران : آيه 52 .
[6] . الكلم الطيب : ص40 ـ 48 .
[7] . پس از آن مقاماتْ وحى كرديم به سوى تو اينكه متابعت كنى ملت ابراهيم را كه حنيف بود . سوره نحل : آيه 123 .
[8] . يعنى ضمن اينكه به وجود خالق معتقدند ، فرزند عيسى عليه السلام و روح القدس ( جبرئيل عليه السلام) را با خداوند سبحان شريك مى دانند .
[9] . گفتيم خطاب به آتش ، كه اى آتش! باش سرد و سلامت بر ابراهيم . سوره انبياء : آيه 69 .
[10] . هنگامى كه ابراهيم را در منجنيق گذاشتند و خواستند كه او را در آتش پرتاب كنند ، جبرئيل نزد او آمد و گفت : اى ابراهيم! سلام بر تو و رحمت و بركات خدا بر تو باد ، آيا خواسته اى دارى؟ ابراهيم گفت : از تو نه . . . .مجمع البيان : ج7 ، ص87 ؛ بحار الأنوار : ج12 ، صص 24 و قصص الأنبياء : ص108 ، ح97 با اندكى اختلاف .
آیه ١٣٥ : « وَقالُوا كُونُوا هُوداً أَوْ نَصارى تَهْتَدُوا ... »
- بازدید: 2291