117 « بَدِيعُ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ وَإِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ »
ترجمه :
117 . او آفريننده و مبدع آسمانها و زمين است و هر گاه بخواهد چيزى را ايجاد كندْ همانا مر او را مى گويد باش ، پس موجود مى شود .
تفسير :
« بَدِيعُ » به معنىِ « مبدع » است ، مانند نذير به معنى منذر . و« ابداع » به معنى ايجاد چيزى است ، بدون سابقه و نقشه و مثال. و « بدعت » در دين به معنى احداث چيزى است كه در دين نبوده. و « بدع » به معنى تازه و بى سابقه است ، در آيه شريفه « ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ »[1] ؛ يعنى من اولْ رسولْ و بى سابقه نيستم ، انبياى بسيارى قبل از من آمده اند . و« بديع » به معنى شىء جديد و صفت تازه نيز آمده است ، مانند « وآدم بديع فطرتك » در دعاى استفتاح[2].
« وَإِذا قَضى أَمْراً » « قضاء » در قرآن بر معانىِ متعددى اطلاق شده : 1 . اراده و مشيّت ، چنانچه بعيد نيست كه در اين آيه همين معنا مراد باشد به قرينه نظير اين آيه « إِنَّما قَوْلُنا لِشَىْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ »[3].
2 . به معنى اتمام و به پايان رسانيدن است، مانند « فَلَمّا قَضى مُوسَى الْأَجَلَ »[4] يعنى «اتمّ».
3 . به معنى فعل ، مانند « فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ »[5] يعنى « فافعل ما أنت فاعله » .
4 . به معنى حكم ، مانند « وَاللّهُ يَقْضِى بِالْحَقِّ »[6] يعنى « يحكم » و از همين باب است قضاوت به معنى فصل خصومت.
5 . به معنى اعلام ، مانند « وَقَضَيْنا إِلى بَنِى إِسْرائِيلَ »[7] يعنى « أعلمناهم » .
6 . به معنى امر ، مانند « وَقَضى رَبُّكَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ »[8] يعنى « امر ربك » .
7 . به معنى خلق و صنع ، مانند « فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ »[9] يعنى «خلقهن». و قضا در مسئله قضا و قدر بحث طويل الذيلى است كه در محل انسبى متعرض خواهيم شد إن شاء اللّه و در الكلم الطيب متذكر شده ايم[10] .
« فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ » مراد از « قول » گفتار لفظى نيست تا اينكه گفته شود خطاب به معدوم است ، بلكه كلام الهى فعل او ، يعنى انشاء و ايجاد اوست كه به آنْ همه موجودات موجود مى شوند. و توضيح اين كلام اين است كه افعال الهى مانند افعال بندگان نيست كه احتياج به تصور و تصديق و عزم و جزم و حركت عضلات داشته باشد ، بلكه در آنجا جز ايجاد و موجود شدن چيز ديگرى تعقل نمى كنيم ، ايجاد همان فعل به معناى مصدرى است كه ربط بين موجِد (به كسر) و موجَد (به فتح) به نَفْسِ خودْ موجود مى شود و معنى مشيّت در حديث : « خلقت الأشياء بالمشيئة و المشيئة بنفسها »[11] همين است ، و اين از صفات فعل است و متكلمين اراده را عبارت از همين ايجاد مى دانند و لذا اراده را از صفات فعل مى شمارند ؛ ولى تحقيق اين است كه اراده از صفات ذات و به معنى علم به صلاح است كه منشأ ايجاد مى گردد ، چنانچه حكمت به معنى علم به مصلحت است، كه موجب صلاحيت فعل مى شود .
------------------------------------------
[1] . سوره احقاف : آيه 9 .
[2] . و آدم كه خلقت و آفرينش جديد توست . صحيفه سجاديه : دعاى 11 ، ص39 .
[3] . ما وقتى چيزى را اراده كنيم ، همين قدر به آن مىگوييم : «باش» ، بى درنگ موجود مى شود. سوره نحل : آيه 40 .
[4] . پس چون كه به جا آورد [= به پايان رسانيد] موسى مدت قرارداد را. سوره قصص : آيه 29 .
[5] . پس تو هرچه مى خواهى بكن و هر حكمى درباره ما جارى مى كنى بكن . سوره طه : آيه 72 .
[6] . و خداوند متعال حكم مىفرمايد به حق . سوره غافر : آيه 20 .
[7] . و خبر داديم و اعلام نموديم به سوى بنى اسرائيل . سوره اسراء : آيه 4 .
[8] . و حكم فرمود پروردگار تو و دستور داد براى جميع مكلفين اينكه عبادت نكنيد مگر او را .همان : آيه 23 .
[9] . پس تقدير فرمود هفت طبقه بالا كه هفت آسمان باشد . سوره فصلت : آيه 12 .
[10] . ر . ك : الكلم الطيب : ص 135 ـ 141 .
[11] . التوحيد : ص143 ، ح19 ؛ بحار الأنوار : ج4 ، ص145 ، ح20 . و « خلق اللّه » به جاى « خلقت » ذكر شده است .
آیه ١١٧ : « بَدِيعُ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ وَإِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ »
- بازدید: 2206