عالم بزرگوار آيت اللَّه سيد حسن صدر كاظمينى صاحب تأسيس الشيعه مىفرمودند:
در زمانى كه در سامرا مشغول تحصيل در محضر مرحوم ميرزاى شيرازى بودم، اوقاتى كه مرحوم خلد مكان يگانه عصر آيت اللَّه آقاى حاج ملاعلى فرزند مرحوم حاج ميرزا خليل تهرانى مشرّف به زيارت
عسكريينعليهم السلام مىشد در منزل من ورود مىفرمود. تا آنكه به رسم هميشه يك وقتى از نجف اشرف وارد منزل من شد. هنگامى كه شب شد و موقع تهجد فرا رسيد، يك وقت بيدار شدم، ديدم مرا
صدا مىكند كه برخيز، نماز شب بخوان.
من از روى شوخى گفتم: سر شب مطالعه كردم كه اهم از نماز شب است. حالا بايد استراحت كنم.
گفت: به اين نيت برخيز و مشغول نماز شب شو، كه در فرداى قيامت كه جمعيت نماز شب خوانها در عقب سر جدت حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام روانه شدند و حضرت پيشرو آنان گرديد كه قائد الغر
المحجلين است، تو در عدد آن جمعيت يك نفر افزوده نمايى.
پس برخاستيم، وضو گرفتيم آنگاه فرمود: خوب است در سرداب مطهر مشرف شويم و در آنجا به تهجد مشغول شويم، گفتم: بسيار خوب است.
جناب حاجى ملاعلى از جلو و من از عقب ايشان روانه شديم تا به در صحن مقدس رسيدم. در را باز نموديم، وارد صحن شديم تا رسيديم به پلههايى كه بايد از آن پايين رفت و در سرداب مقدس وارد شد.
همين كه به ابتداى پلهها رسيديم، يك مرتبه در آن شب ظلمانى ديديم در ته پلهها متصل به درگاه سرداب، به قدر يك قامت انسان يك پارچه نور ايستاده است و ديگر شمايل مبارك در وسط نور نمايان
نيست و نور مانع از ديدن آن گرديده است.
مرحوم حاج ملاعلى كه جلو بود، روبه من كرد و گفت: مىبينى؟ گفتم: بلى. پس به همان حال باقى مانديم و از جاى خود حركت ننموديم و آن نور مقدس نيز در محل خود باقى بود و ما ناظر به آن، تا مقدار
ده دقيقه تقريباً گذشت. سپس منتقل به درون سرداب شد و ما هم از پلهها پايين رفتيم. وقتى وارد سرداب شديم ديگر به چشم من چيزى نيامد. اما به چشم حاجى آخوند مريى بود يا نه؟ العلم عنداللَّه.
(39(
اى خوب رخ كه پرده نشينى و بى حجاب
اى صد هزار جلوهگر و باز در نقاب
اى آفتاب نيمه شب اى ماه نيم روز
اى نجم دور بين كه نه ماهى نه آفتاب
آيا شود كه نيم نظر سوى ما كنى
تا پر گشوده كوچ نماييم از اين قباب (40)
_______________________________________
39) توجهات حضرت ولى عصرعليه السلام به علما: ص60.
40) حضرت امام خمينى )ره(.
سفارش آيت اللَّه حاج ملاعلى به نماز شب
- بازدید: 5847