هر چه ازقرآن بر پیامبر صلی اللّه علیه و آله نازل می شد، آنحضرت آنرا برای مردم می خواند و معانی آن را بیان می فرمود. یکی از صحابه می گوید: پیامبر صلی اللّه علیه و آله در مسجد مدینه ده آیه ده آیه بما یاد می داد از آن ده آیه نمی گذشتیم تا آنچه احکام و بیان در آن آیات بود می آموختیم.(41) یعنی آنچه از علوم قرآن لازم بود، پیامبر صلی اللّه علیه و آله برای مردم بیان می کردند. البته این بیان هم از خداوند بود که بواسطه جبرئیل بر پیامبر صلی اللّه علیه و آله نازل میشد. به این ترتیب صدها نفر قرآن را با معنا و تفسیر فرا گرفته، حفظ می کردند که به آنها قاریان قرآن می گفتند و کسانی از اینها که نوشتن بلد بودند آنچه یاد می گرفتند روی چرم، تخته، استخوان کتف گوسفند و غیره می نوشتند چه آیه قرآن و چه بیان پیامبر صلی اللّه علیه و آله در معنای لغوی و شأن نزول و احکام آن ایات. این مجموعه ها را مصحف می گفتند. پس آموزش و نگارش قرآن در زمان پیامبر صلی اللّه علیه و آله همراه با بیان و تفسیر آن حضرت بوده و نوشتن قرآن به تنهائی مرسوم نبوده است.(42)
در اینجا چند نمونه از شأن نزول آیات را که در این مصحف ها بوده می آوریم. در بیان ان شانئک هو الابتر آمده بود که عیب گوی پیامبر عاص بن وائل پدر عمروعاص است و در تفسیر ان جاءکم فاسق بنبأ آمده بود که آن فاسق ولید است. و در تفسیر والشجرة الملعونة فی القرآن آمده بود که شجره ملعونه بنی امیه اند. این آیات و ده ها آیه دیگر درباره قریش و تعریض به آنها بوده که در این مصاحف بصورت بیان پیامبر صلی اللّه علیه و آله نوشته شده بود. همان افرادی که خود یا فرزندانشان در زمان خلفا فرمانده لشکر یا والی شده بودند. عبد الله بن عمروعاص میگوید: من در زمان پیامبر صلی اللّه علیه و آله احادیث پیامبر صلی اللّه علیه و آله را می نوشتم قریش مرا نهی کردند (مقصود از قریش همان صحابه پیامبر صلی اللّه علیه و آله است) که هر چه پیامبر صلی الله علیه و آله می گوید می نویسی؟ پیامبر بشر است در حال غضب سخن میگوید و در حال خشنودی سخن میگوید یعنی همچنان که بشر بسبب خشنودی از کسی از او تعریف میکند و در حال غضب بدگوئی میکند پیامبر صلی اللّه علیه و آله نیز چنین است. - عبداللّه بن عمرو عاص میگوید: نوشتن حدیث پیامبر صلی اللّه علیه و آله را ترک کردم و بعد از آن، داستان را به پیامبر صلیاللّه علیه و آله گفتم. پیامبر صلیاللّه علیه و آله فرمود: سخن مرا بنویس قسم به آنکه جانم در دست اوست جز کلام حق از دهانم بیرون نمیآید.(43) این واقعه نشان میدهد که قریش از همان زمان پیامبر صلی اللّه علیه و آله نمیخواستند حدیثی که به ضررشان است نوشته شود. در مرگ پیامبر صلی اللّه علیه و آله هم شعار حسبنا کتاب اللّه را مطرح کردند. پس از پیامبر صلی اللّه علیه و آله نیز که خلافت را بدست گرفتند دستگاه خلافت که همه از قریش بودند بفکر افتادند قرآن را از تفسیر جدا کنند و آنرا بدون شرح و تفسیر بنویسند. چون در مصحفهائی که دست مردم بود در بیان یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک نوشته بود فی علی این تفسیر با سیاست دستگاه خلافت ناسازگار بود لذا از زمان ابوبکر کار تجرید قرآن - جدا کردن قرآن - از بیان پیامبر صلی اللّه علیه و آله شروع شد و عمر در زمان حکومتش دستور داد قرآن را تنها بنویسند همین قرآنی که امروز در دست ما هست نوشته شد. و آنرا نزد دخترش ام المؤمنین - حفصه - به امانت سپرد تا در فرصت مناسب آنرا جایگزین مصاحف موجود در دست مسلمین کند پس این قرآن همان قرآن زمان پیامبر صلی اللّه علیه و آله است بدون بیان و تفسیر آن حضرت. همچنین عمر به والیان خود دستور میداد مردم را به قرآن مشغول دارید و از حدیث پیامبر صلی اللّه علیه و آله میگوید: عمر مرا والی کوفه کرد وقتی عازم کوفه شدیم به بدرقه ما آمد تا مسافتی از مدینه دور شدیم. گفت: میدانید برای چه به بدرقه شما آمدم؟ گفتیم: برای اینکه ما صحابی پیامبر هستیم خواستی ما را اکرام کنی. گفت: آری ولی با آن نیز چیز دیگری هم هست و آن اینکه شما به شهری میروید که مردمش خیلی قرآن میخوانند مثل زنبورها که صدایشان در هم می پیچد شما آنها را از خواندن قرآن به شنیدن حدیث پیامبر صلی اللّه علیه و آله مشغول نکنید. قرظه میگوید: من پس از آن از ترس خلیفه حدیثی از پیامبر صلیاللّه علیه و آله نقل نکردم. (44) ابوموسی اشعری نیز میگوید: عمر مرا والی بصره کرد و سفارش نمود تنها قرائت قرآن را در میان مردم ترویج کنم.(45) کار به جائی رسید که خود عمر معنای آیه ای را نمی دانست. بالای منبر گفت: وفاکهة واباً یعنی چه؟ بعد خود گفت: خوب ندانی عمر، آنچه از قرآن می دانید عمل کنید حلالش را حلال دارید و حرامش را حرام.(46) در این موارد تفسیر آیات را گاهی از کعب الاحبار یهودی و گاهی از ابن عباس می پرسید. آنهم آنچه مصلحت حکومت خود می دانسته. در نتیجه این عمل کار در شهرهای مسلمین بدانجا کشید که مردم فقط قرآن میخواندند و صاحبان مصاحف که در آنها قرآن همراه تفسیر بود، حق نداشتند تفسیر پیامبر صلیاللّه علیه و آله را بیان کنند.
جدا سازی قرآن از شرح و تفسیر پیامبر و سوزاندن مصحف های قرآن ها با شرح و تفسیر
- بازدید: 475