خـداونـد در كـارهـا بـه كـمـك و يـاور نـيـازمـنـد نـيـسـت و در انـجـام آن مـسـتقل و يگانه است . اگر خداوند كارى را به وسيله اسباب انجام مى دهد، آن اسباب را نيز خود آفـريـده و بـدانـهـا سـبـبـيـّت بـخـشـيـده اسـت ، نـه ايـن كـه بـه اسـبـابـى مـستقل از ذات و مخلوقات خود نيازمند باشد. موجودات در وجود و آثار وجود، هيچ استقلالى از خود نـدارنـد و چـنـان كـه خـداوند در ذاتش شريك ندارد، در افعالش نيز شريك ندارد. از اين رو، در قرآن كريم گاهى افعال موجودات به خدا استناد داده شده است ؛ مانند آن جا كه مى فرمايد:
((وَ اَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَاَنْزَلْنا مِنَ السَّمآءِ ماءًا...))(1)
و بادها را باردار كننده فرستاديم . پس ، از آسمان آبى فرو فرستاديم ... .
انـسـان نـيـز يـكـى از مـخـلوقـات خـداونـد اسـت و گـرچـه او، خـود، فـاعـلِ افـعـال خـويـش و درسـرنـوشـت خـود مـؤ ثـر اسـت ، ولى بـه هـيـچ وجـه از قدرت و اراده خداوند مـسـتقل نيست و خداوند به او اراده و قدرت بخشيده است تا افعالش را با اراده و قدرت انجام دهد. از ايـن رو، كارهاى ارادى انسان را نيز هم مى توان به خداوند نسبت داد و هم به خود او؛ چنان كه قرآن كريم خطاب به پيامبر(ص )مى فرمايد:
((وَ ما رَمَيْتَ اِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللّهَ رَمى ))(6)
تو نبودى كه تير انداختى آن زمان كه تير انداختى ، بلكه خدا بود كه تير انداخت .
***************************************************************************
1 - حجر (15)، آيه 22.
2 - انفال (8)، آيه 17.