اميرمؤمنان على (عليه السلام ) از ديدگاه آيه الله سيد رضا صدر

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

چراغ به مسجد هم رواست
على (عليه السلام ) با مثل معروف سرو كار نداشت : چراغى كه به خانه رواست به مسجد حرام است ! )) تا نياز هست ، جاى بخشش نيست . او نيازمند بود و مى بخشيد، بى نياز بود و مى بخشيد، نيازمندان را مى ديد و خود را نمى ديد.
بدو خبر رسيد كه مقداد گرسنه است و نان خوردن ندارد، از جاى برخاست ، زره خود را به پانصد درهم فروخت و مقداد را سعادتمند كرد (1) زره را فروخت چون دستش خالى بود.
ابوهريره مى گويد: در مدينه قحطى شد. شب و روزى بر من گذشت كه براى خوراك چيزى نيافتم . همراه ابوبكر شدم تا در خانه اش رفتم ، شايد مرا مهمانى كند، نااميد برگشتم . روزى دگر همراه عمر شدم ، تا در خانه اش ‍ رفتم ، نااميد برگشتم ، روز سوم همراه على (عليه السلام ) شدم . مرا به درون خانه برد و سيرم كرد. (2)
ابوطفيل مى گويد: على (عليه السلام ) را ديدم ، يتيمان را گرد خود جمع كرده عسل مى خورانيد. (3)
نقل است كه وقتى در مكه بود، عربى كه دامان كعبه را در دست گرفته و از خداى كعبه هزار درم ، طلب مى كند. حضرت سبب عدد را پرسيد، عرب پاسخ داد: هزار درم بدهكارم . هزار درم خانه مى خرم . هزار درم مهر همسر قرار مى دهم ، هزار درم سرمايه كرده ، گذاران كنم .
بدو فرمود: وقتى به مدينه آمدى به سراغ من بيا.
عرب كه به مدينه رسيد، از كودكان ، سراغ خانه على (عليه السلام ) را گرفت . كودكى بدو، گفت : بيا من تو را به على (عليه السلام ) مى رسانم .
عرب از كودك پرسيد: تو كسيتى ؟
پاسخ شنيد: من حسينم ، پسر على (عليه السلام ).
وقتى عرب شرفياب حضور على (عليه السلام ) گرديد، على دستش خالى بود.
سلمان را بخواست و فرمود: (( برو نخلستان مرا كه درختانش را رسول خدا كاشته ، بفروش )) .
سلمان اطاعت كرد. به زودى نخلستان به فروش رفت . دوازده هزار درم بهاى آن را سلمان به حضور على (عليه السلام ) عرضه داشت . حضرت چهار هزار درم را به عرب بداد (4)
به فقراى مدينه خبر رسيد كه به دست على (عليه السلام ) پولى رسيده است ، گرداگردش را گرفتند. على (عليه السلام ) پول ها را مشت مشت كرده به آنها داد. تا به پايان رسيد و با دست خالى به خانه بازگشت (5)

على (عليه السلام ) و برخورد كريمانه
در زمان حكومت على (عليه السلام ) كسى از حاكم وقت نمى ترسيد، فرومايگان كه از كسى نترسند بدو ظلم مى كنند و به على (عليه السلام ) بسيار ظلم كردند. آيا حاكم مظلوم و مقتدر و توانا، به جز على (عليه السلام ) كسى را سراغ داريد؟
وقتى يكى از همين فرومايگان گفت : وه كه اين كافر چقدر دانشمند است . خدايش او را بكشد!
حاضران خواستند او را بكشند، ولى على (عليه السلام ) جلوگيرى كرد و فرمود: (( به من دشنام داد. كيفر دشنام ، دشنام است ، ولى من عفو كردم (6) .
وقتى ، تنى چند از يارانش در جايى نشسته بودند. سوسمارى پيدا شد. نانجيبى فرياد برآورد و گفت : يا اميرالمؤ منين ! دستت را بده تا بيعت كنم ! همام از دوستان نزديك على (عليه السلام ) بود. تقاضاى موعظه كرد.
حضرت چند جمله اى بفرمود:
همام تقاضاى تفصيل در كلام و گسترش سخن كرد. امام لب به سخن گشود و داد سخن داد. اين موعظه ، چنان در همام موثر افتاد كه پس از شنيدن ناله اى زد و جان داد.
امام فرمود: موعظه بليغ چنين اثر مى كند (7)
نانجيبى در آن جا بود، چنين گفت : چرا در خودت اثر نمى كند (8) ؟!


استصمار عواطف خلق
از شاهكارهاى عدل كه مى توانست و نكرد، خوددارى از استثمار عواطف خلق بود. استثمار عاطفه ، ظلم بر عقل است ، نه ظلم پيكر، نه ظلم بر مال ، نه ظلم بر جاه ، نه ظلم بر آبرو.
استثمار عواطف خلق ، براى كسى مانند على (عليه السلام )، بسيار آسان بود، چون همه گونه وسيله اى براى چنين كارى داشت و نكرد. سخنورى توانا بود، دانشمندى بزرگ بود، دلاورى بى نظير بود،... همه اين شايستگى ها بس بود كه يكى از آنها را دام قرار دهد و عواطف مردم را شكار كند، تا مخالفى نيابد و در حكومتش كمياب گردد، ولى نكرد.
استثمار عواطف خلق ، به ويژه عاطفه جوان ، خيانت به انسانيت است و على (عليه السلام ) خادم انسانيت بود نه خائن ...
مطابق دلخواه مردم سخن گفتن و به جاى منطق ، به شعار اكتفا كردن و از حق گويى دم فرو بستن ... هر چند از همه كس ساخته است ، ولى كار على (عليه السلام ) نيست (9) ،...


قصاص قبل از جنايت ممنوع !
در شهادت على (عليه السلام ) از نظر قضايى و حقوق جنايى ، چند نكته جلب توجه مى كند:


1. قصد جنايت ، حكم جنايت را ندارد.
على (عليه السلام )، از قصد ابن ملجم آگاه بود و كسان ديگر نيز آگاه بودند و او را مى شناختند، ولى حضرتش ، قبل از ارتكاب جنايت ، او را جانى نشمرد، زندانى نساخت ، نفى بلد نكرد، مامورى براى او قرار نداد و او را آزاد گذارد. (10)


2. از نظر قصاص ، حكم اعدام براى ابن ملجم صادر نكرد فرمود:
(( اگر من مردم ، شما تنها يك ضربت به او بزنيد (11) ، خواه زنده بماند خواه بميرد، چون او يك ضربت به من زده است (12) . ))
نفرمود: چون مرا كشته است او را بكشيد.


3. اشعث بن قيس كه در توطئه شريك بود پس از شهادت على (عليه السلام ) مورد تعرض قرار نگرفت .
اشعث در شب نوزدهم رمضان ، همراه ابن ملجم در مسجد، سحرگاه ابن ملجم را بيدار كرد و گفت : برخيز و وقت كار است !
حجر بن عدى كه در مسجد مشغول عبادت بود، از سخن اشعث به قصد او پى برد، بدو گفت :
گمان كردى مى توانى چنين كارى بكنى ؟!
به زودى از مسجد بيرون شد كه على (عليه السلام ) را از ساعت توطئه آگاه كند، وقتى به در خانه رسيد، ديد حضرت از خانه بيرون شده و از راه ديگر به مسجد رفته است . وقتى كه به مسجد برگشت ، كار از كار گذشته بود (13)


4. پس از شهادت ، ابن ملجم را براى قصاص به حضور امام مجتبى (عليه السلام ) آوردند. قاتل از آن حضرت تقاضا كرد:
مرا بفرستيد، براى كشتن معاويه ، دشمن شماره يك شما. اگر او را كشتم و كشته شدم ، مقصود حاصل است و اگر زنده ماندم ، بر مى گردم ، شما آن وقت قصاص كنيد. امام نپذيرفت و تقاضاى او را رد كرد و از تروريست پرورى ابا كرد (14).


سياست و ملك دارى على (عليه السلام )
مورد اتفاق مورخان است كه على (عليه السلام ) خود را، خليفه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى دانست و ديگران را غاصب مى شمرد، مى توانست با قدرت هايى كه تحت اختيار داشت ، كودتا كند و حكومت را از ابوبكر بگيرد و نكرد.
مى توانست غسل دادن رسول خدا صلى الله عليه و آله را به تاءخير بيندازد و در سقيفه بنى ساعده شركت كند و نگذارد ابوبكر مدعى در ميان مهاجران ، مدعى بلامعارض باشد و نكرد.
مى توانست از مدينه بيرون رود و ائتلافى ميان مسلمانان خارج از مدينه بر قرار كند و آن گاه بر مدينه بتازد و نكرد... از توئطه هاى سرى ، براى دسترسى به خلافت ، در عهد رسول خدا صلى الله عليه و آله آگاه بود، ولى توطئه چينان را آزاد گذارد و كارى نكرد.
او مى توانست ، در زمان حكومت خلفاى راشدين ، خراب كارى كند، غارت هاى معاويه را انجام دهد و نكرد، بلكه آنها در برابر كفر، يارى و راهنمايى كرد.
تاريخ حيات على (عليه السلام ) داستان ها براى سخن ما گواه دارد.
على (عليه السلام ) مى توانست در راهنمايى ها، خليفه ثانى را گمراه سازد، تا كار خلافت بر او تنگ شود و مجبور به استعفا گردد و نكرد.
آن قدر راهنمايى كرد كه خليفه چندين بار گفت :


(( لو لا على لهلك عمر. ))


اگر على (عليه السلام ) نبود، عمر هلاك مى شد.
على (عليه السلام ) مى توانست زير وصيت ابوبكر بزند، ولى نكرد.
وصيتى كه عمر را به جانشينى خود براى خلافت تعيين كرده بود. راه براى حضرتش باز بود. چون وصيت ابوبكر نزد آنها، بر خلاف روش رسول خدا صلى الله عليه و آله بود. آنها مى گفتند: پيامبر صلى الله عليه و آله براى خلافت خود، وصيت نكرده است .
پس از تشكيل شورا، على (عليه السلام ) مى توانست ابن عوف را راضى كند و قرار داد جانشينى را با وى ببندد، تا حضرتش را براى خلافت برگزيند و نكرد.
مى توانست ابن عوف را به دروغ پاسخ نعم بدهد، تا وى را براى خلافت برگزيند، ولى نكرد (15) . هنگامى كه به خلافت رسيد مى توانست به وسيله وعده و نويد و اعطاى منصب ، طلحه و زبير را راضى نگه دارد و نكرد، تا آتش افروزى بصره و سپاه جمل تشكيل نگردد.
مى توانست پول بيت المال را ميان پول پرستان پخش كند و آنها را خشنود سازد و نكرد...
عمرو عاص ، نخست به سراغ على (عليه السلام ) آمد. سپس به سراغ معاويه رفت . اگر فرماندارى مصر را به وى مى داد، عمرو از على (عليه السلام ) جدا نمى شد و از دشمنان معاويه مى گرديد.
مغيره ، نخست به سراغ على (عليه السلام ) آمد، نااميد شد، در پى معاويه رفت .
حضرت مى توانست يك نفر تروريست و يا گروهى تروريست را به شام بفرستد، تا كار معاويه را بسازند و نكرد...
به خوارج دروغ بگويد، با وعده ، آنها را گول بزند، براى ساكت كردن آنها، لفظ (( توبه )) را بر زبان آورد، نكرد و نياورد (16) .

آيه الله سيد رضا صدر

____________________________________________________

1- مناقب آل ابى طالب ، ج 2، ص 78.
2- بحارالانوار، 41، ص 27، به نقل از مناقب آل ابى طالب .
3- بحارالانوار، ج 41، ص 29.
4- بحارالانوار، ج 41، ص 39، به نقل از مناقب آل ابى طالب .
5- راه على (عليه السلام ) ص 42 - 44، نقل از بحارالانوار، ج 1، ص 45.

6- بحارالانوار، ج 41، ص 49.
7- نهج البلاغه ، خطبه 193، ص 303 - 306. (با تلخيص )
8- راه على (عليه السلام )، ص 35 - 37.
9- راه على (عليه السلام )، ص 37 - 39.
10- علامه جعفرى (رحمه الله ) در اين باره مى فرمايد:
على (عليه السلام ) مردى است كه به جهت مراعات قانون منع (( قصاص پيش از جنايت )) حيات خود را از دست داده است .
ترجمه و تفسير شرح نهج البلاغه ، ج 1، ص 186.
11- سه روز حضرتش زنده ماند و اگر به درود حيات نمى گفت ، ضارب را مورد عفو قرار مى داد. (راه على (عليه السلام )، ص 80.)
12- مناقب آل اءبى طالب ، ج 3، ص 312.
13- مناقب آل ابى طالب ، ج 3، ص 312.
14- راه على (عليه السلام )، ص 83 و 84.
15- خود حضرت در اين باره (در جريان انتخاب خليفه در شوارى شش نفرى عمر) چنين مى فرمايند: ... وقتى كه با يكى از آنها خلوت كردم و او را از بى دينى و بى عدالتى اش مطلع ساختم و عوامل تقدم خود را ثابت كردم ، به من التماس مى كرد كه تعهد به او بدهم كه بعد از خودم ، رياست را به او سپارم ، ولى راه من واضح بود كه پيروى از قرآن و وصيت رسول خداست كه هر كسى را به مقامى كه براى او قرار داده است برسانم و هر كسى را كه از آن محروم ساخته است ، محروم كنم . از اين رو، او به فرزند عفان (عثمان ) متوجه شد و مرارها ساخت (چرا شيعه شدم ، راز شيعه شدن 14 شخصيت ، علامه محمد حسن قبيسى جبل عاملى ، ترجمه محمد محمدى اشتهاردى ، ص 41 و 42.)
16- راه على (عليه السلام )، ص 75 و 76.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنیدsibtayn@sibtayn.com

تماس با ما
Close and go back to page