9 «فَذاقَتْ وَبالَ أَمْرِها وَ كانَ عاقِبَةُ أَمْرِها خُسْراً»
ترجمه:
9. پس چشيد آن قريه، آثار كار خود را و بود عاقبت امر آن خسران و زيان[1].
تفسير:
[قواى متعدد انسان و كاركرد آنها]
«فَذاقَتْ وَبالَ أَمْرِها» تشبيه است. انسان كه چيزى تناول مىكند به مجرد اينكه
در دهان مىگذارد تلخى و شيرينى و شورى و ترشى و خوشطعمى و بدطعمى او را
درك مىكند كه قوؤ ذائقه تعبير مىكنند. و چون انسان داراى قواى زيادى هست:
ظاهريه و باطنيه، اما ظاهريه مثل ذائقه كه در دهان است، شامّه كه در دماغ [= بينى]
است، باصره در چشم است، سامعه در اذن است، لامسه كه در پوست بدن است، جاذبه
كه جذب غذا مىكند، دافعه كه دفع مىكند. اما باطنيه قوه متخيّله كه خطور در قلب
مىكند، درّاكه كه درك حسن و قبح مىكند، متفكّره كه انسان را به فكر عواقب وادار
مىكند، جازمه كه جزم در انجام آن مىكند، عازمه كه عازم مىشود بر انجام، متحركه
كه حركت عضلات مىكند به طرف آن، عاقله كه صلاح و فساد و فوايد و نتايج آن را
مىفهمد.
و چون ذائقه سريع التأثير است به مجرد ورود در دهان درك مىكند، تشبيه فرموده
مضرّات كفر و شرك و عتو و عناد، آثارش به زودى به او مىرسد كه هر مصيبت
و بلايى كه به انسان متوجه مىشود اثر افعال و اقوال و اعمال انسان است: «ما أَصابَكُمْ
مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ»[2]. و تأثيرات آن هر چه ادامه پيدا كند، افعال و اعمال
زيادتر مىشود زهر مقدار يسيرش تأثيرش كم است، اما مقدار زيادش تأثيراتش زياد
مىشود تا به حد هلاكت رسد و همچنين ساير امور حتى عذاب جهنم هم دائر مدار
اين قسمت است. هر چه كفر و شرك و ضلالت و عناد و ظلم و جور و فسق و معصيت
زيادتر باشد، عذابش شديدتر مىشود تا برسد به درك منافقين كه مىفرمايد: «إِنَّ
الْمُنافِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ»[3]. آن هم مراتب زيادى دارد تا برسد نفاق آنها
كه مقرون به ظلم به مقربان درگاه الهى باشد و آثارش تا قيامت باقى باشد كه در چاه
ويل در قعر چاه در تابوت كه تمام حرارت و آتش جهنم از آن تابوت برخاسته مىشود.
[لزوم در نظر گرفتن عاقبت امور و تحمل سختىها]
«وَ كانَ عاقِبَةُ أَمْرِها خُسْراً» انسان بايد نظر به عواقب امور داشته باشد. بسا
امورى كه در ابتداى امر، تلخ به نظر مىآيد لكن عاقبتش خوب است، مثل دوايى كه به
مريض مىدهند. ابتدا تلخ و بدطعم است، لكن عاقبتش شفاست و مثل كسانى كه
احتياج به عمل دارند. ابتدا حين عمل بسيار مشكل و سخت است تحمل آن، لكن
عاقبتش رفع علت است. و از اين قبيل است عبادات و تحصيل علوم دينيه و جهاد فى
سبيل اللّه و صبر بر مصائب و بليات و امثال اينها كه در ابتدا سخت و تلخ است، لكن
در عاقبت شيرين و گواراست كه گفتند:
«حَلاوَةُ الدُنْيا مَرَارَةُ الاْخِرَةِ، و مَرَارَةُ الدُنْيا حَلاوَةُ الاْخِرَةِ»[4]:
صبر تلخ آمد و لكن عاقبت
ميوؤ شيرين دهد پر منفعت
«إِنَّما يُوَفَّى الصّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ»[5]. و بالعكس، بسيارى از معاصى كه در
اول امر شيرين و گواراست، مثل ساز [و ]آواز، وضع لباسها، رفتن در مجالس فسق
و فجور، و غصب اموال و ظلم به مظلومين و نحو اينها. خيلى كيف و لذت دارد، اما
عاقبتش در چه عذابهايى گرفتار مىشود كه مىفرمايد: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ
لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللّهُ يَعْلَمُ وَ
أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[6].
[1]. ترجمه ديگر: تا كيفر زشت عمل خود را چشيدند، و پايان كارشان زيان بود.
[2]. و هرگونه مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست. سوره شورى: آيؤ 30.
[3]. آرى، منافقان در فروترين درجات دوزخند. سوره نساء: آيؤ 145.
[4] . شيرينى دنيا سختى آخرت را در پيش دارد و سختى دنيا، شيرينى آخرت را. نهج البلاغة:
حكمت251؛ روضة الواعظين: ج2، ص441 و بحارالأنوار: ج70، ص119، ح110.
[5]. بىترديد، شكيبايان پاداش خود را بىحساب و به تمام خواهند يافت. سوره زمر: آيؤ 10.
[6]. بر شما كارزار واجب شده است، در حالى كه براى شما ناگوار است. و بسا چيزى را خوش
نمىداريد و آن براى شما خوب است، و بسا چيزى را دوست مىداريد و آن براى شما بد است، و خدا مىداند و شما نمىدانيد. سوره بقره: آيؤ 216.
آیه 9 «فَذاقَتْ وَبالَ أَمْرِها..»
- بازدید: 504