4 «وَ اللاّئِى يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ
أَشْهُرٍ وَ اللاّئِى لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ
وَ مَنْ يَتَّقِ اللّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً»
ترجمه:
4. و آن زنهايى كه حيض نمىشوند و مأيوس هستند از زنهاى شما، اگر شك
كرديد پس عدؤ آنها سه ماه است و زنهايى كه در سن «مَنْ تَحِيض» هستند ولى
حيض نمىشوند آنها هم سه ماه عدؤ آنهاست. و آن زنهايى كه حامل هستند، عدؤ
آنها وضع حمل آنهاست و كسى كه تقواى الهى داشته باشد خداوند قرار مىدهد از
امر او سهولت و آسانى را[1].
تفسير:
اقول: زنهايى كه طلاق داده شدهاند اقسام زيادى دارند، غير مدخوله و يائسه عدّه
ندارند، و يأس در هاشميه شصت سال است و در غير هاشميه پنجاه سال، و اما مدخوله
و غير يائسه سه قرء است كه سه طُهر باشد چنانچه گذشت آن هم طُهرِ غير مواقعه و اما
اگر مطلّقه حيض نمىشود اما نمىدانيم به سن يأس رسيده يا در سن من تحيض است،
سه ماه بايد عدّه نگه دارد كه مفاد «وَ اللاّئِى يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ»[2] معنى اين نيست
كه يائسه بودنش محرز باشد، يعنى حيض نمىشود.
«مِنْ نِسائِكُمْ» كه طلاق دادهايد. «إِنِ ارْتَبْتُمْ» كه اين حيض نشدن او از جهت
بلوغ به حد يأس است يا به واسطؤ عارضهاى است يا خون مىبيند ولى مشكوك است
كه حيض است يا استحاضه «فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ»سه ماه به ماههاى قمرى بايد عده
نگه دارد «وَ اللاّئِى لَمْ يَحِضْنَ» كه در سن من تحيض است و به حد يأس نرسيده
لكن لعارضٍ و مرضٍ، حيض نمىشود آن هم سه ماه عده نگه دارد. و اين جمله عطف
به «وَ اللاّئِى يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ» است. يعنى اين مثل آنها كه سه ماه عدؤ
آنهاست.
«وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ» زنهاى حامل كه آبستن هستند عدؤ آنها: «أَنْ يَضَعْنَ
حَمْلَهُنَّ» وضع حمل آنهاست. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللّهَ» وَلَو در اين مورد است كه به اين
دستورات عمل كنند ولى عام است [و] تقواى در كليه موارد را شامل مىشود.
«يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً» خداوند مشكلات او را رفع مىفرمايد و كارها بر او
سهل و آسان مىشود، و به عكس كسانى كه تقوا ندارند سر به گريبان مىشوند و كارها
بر آنها دشوار و سخت و درهم و برهم مىشود، مثل دورؤ حاضر كه هر كس چه
اندازه گرفتار و پريشان است از اعلا و ادنا[3].
* * *
[1]. ترجمه ديگر: و آن زنانِ شما كه از خون ديدن ماهانه نوميدند، اگر شك داريد [كه خون مىبينند يا
نه؟] عدّه آنان سه ماه است، و دخترانى كه هنوز خون نديدهاند [نيز عدّهشان سه ماه است]، و زنان آبستن مدّتشان اين است كه وضع حمل كنند، و هر كس از خدا پروا دارد، خدا براى او در كارش تسهيلى فراهم سازد.
[2]. حيض: اين واژه در لغت به معنى خون خاصّى است كه از زن خارج مىگردد. در فقه اسلامى خونى كه از زن خارج مىگردد بر سه قسم دانسته شده: الف) حيض، عبارت از خونى سياه يا سرخ رنگ است كه گرم بوده و با فشار از مجراى تناسلى زن خارج مىشود؛ استحاضه، عبارت از خونى زردرنگ است كه سرد بوده و بدون فشار از مجراى تناسلى زن خارج مىگردد. و نفاس كه عبارت است از خونى كه پس از زايمان از زن خارج مىشود و حداكثر زمان آن از نظر شرعى ده روز است.
در فقه اسلامى انجام اعمال زير براى حايض حرام است: 1. نماز خواندن كه قضاى آن در زمان پاكى واجب نيست. 2. روزه گرفتن چه اداء و چه قضاى آن كه پس از دوره اين ايام بايد قضاى آن را بگيرد. 3. طواف خانه خدا كه در صورت لزوم نايب مىگيرد. 4. لمس كردن خطهاى قرآن كريم. 5. درنگ كردن در مساجد. 6. خواندن سورههاى عزائم، يعنى: فصّلت، سجده، نجم و علق. 7. طلاق دادن او اگر مدخوله يا غير آبستن باشد. 8. جماع كردن با او از جلو كه در صورت ارتكاب آن، بر كننده آن كفاره ثابت مىشود.
در فقه اسلامى كليه احكامى كه در حايض جريان دارد در شخص نفساء(=داراى خون نفاس) جارى است. در قرآن كريم در دو آيه به مسئله حيض پرداخته است: 1. «وَيَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِى الْمَحِيضِ وَلا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللّهُ» از تو درباره عادت ماهانه زنان مىپرسند، بگو: رنجى است. پس هنگام عادت ماهانه، از آميزش با زنان كنارهگيرى كنيد، و به آنان نزديك نشويد تا پاك شوند. پس چون پاك شدند، از همان جا كه خدا به شما فرمان داده است، با آنان آميزش كنيد. (بقره:222). بنا به گفته مفسران در اين آيه سنّت قديم جاهلى در كنارهگيرى مطلق از زنان در طول زمان حيض مورد خدشه قرار گرفته و فقط به عدم آميزش با آنها از جلو بسنده شده است. 2. «وَاللاّئِى يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللاّئِى لَمْ يَحِضْنَ». آيه فوق. در اين آيه طول زمان عدّه زنانى كه حيض مىبينند، سه ماه دانسته شده كه البته اين سه ماه معادل سه طُهر در آنها محسوب مىگردد و آيه به حكم اغلب بسنده نموده است. ر.ك: دانشنامه قرآن، مدخل«حيض».
[3] . به تعبير ديگر: از قشر بالا و مرفه جامعه گرفته تا قشر پايين و فقير آن.
آیه 4 «وَ اللاّئِى يَئِسْنَ..»
- بازدید: 512