33 «قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَ الاَْمْرُ إِلَيْکِ فَانْظُرِى ما ذا تَأْمُرِينَ»
ترجمه :
33. گفتند ملأ: ما صاحب قوّت و صاحب بأس شديد هستيم، ولى امر، امرِ توست: بگويى جنگ كنيم آماده هستيم؛ بگويى صلح كنيم حاضر هستيم. پس آنچه نظريه توست ]بگو تا[ عمل كنيم. در هر صورت اختيار با سلطان است[1] .
تفسير :
[پاسخ بزرگان به درخواست بلقيس]
گفتند كه ملأ كه طرف مشورت او بودند سيصد و دوازده نفر بودند و هر كدام هزار سوار جنگى با اسلحه تمام در تحت رايت آنها بود[2] و اينها قشون جنگى بودند [كه] غير از افراد ملت است، لذا (قالُوا) در مقام مشورت (نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ) قوه و قدرت و عِدّه و عُدّه ما بسيار است (وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ) تمام شجاع و دلير و جنگى هستيم، ولى مأمور به امر تو هستيم، هر نحوى كه صلاح مىدانى دستور ده اطاعت مىكنيم (وَ الاَْمْرُ إِلَيْکِ) تو سلطانى ما رعيت، اختيار مملكت به دست توست (فَانْظُرِى) پس نظر بده و دستور (ما ذا تَأْمُرِينَ) هر نحوى كه امر مىكنى.
اينها تصور كردند كه سليمان يك سلطانى است كه يك قسمت زمين مملكت اوست و بلقيس هم يك سلطان [كه] يك قسمت در تصرف اوست؛ دو دولت هستند و البته اين دو دولت يكى از سه امر را ناچارند: يا به هم بريزند و با هم جنگ كنند تا كه غالب شود و كه مغلوب، مثل جنگ عرب با اسرائيل يا با هم دوستى و صلح داشته باشند و روابط بين آنها برقرار باشد، واردات، خارجات و رفت و آمد و معاشرت و مراوده بين آنها برقرار باشد يا كارى به كار يكديگر نداشته باشند [و] هر كدام مشغول مملكت خود باشد، ولى غافل از اينكه حضرت سليمان پيغمبر است و دعوت به دين حق مىكند با اينكه مشاهده اين معجزه را هم كردند كه يك طير هدهد نامه به منقار خود از مملكت سليمان بياورد و در دامن بلقيس بيندازد و در نامه بسم الله و دعوت به اسلام نمايد كه دست از شرك و آفتابپرستى برداريد و خداپرست شويد و ايمان بياوريد.
___________________________________________________________________________
[1] . ترجمه ديگر: گفتند: «ما سخت نيرومند و دلاوريم، ولى اختيار كار با توست، بنگر چه دستور مىدهى؟»
[2] . ر. ك: تفسير ابى حمزه ثمالى: ص258؛ تفسير ثعلبى: ج7، ص205 و الكشاف«زمخشرى»: ج3، ص146.
آیه 33 «قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ .....»
- بازدید: 735