4 «قالَ رَبِّ إِنِّى وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّى وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِيًّا»
ترجمه :
4. گفت: پروردگار من! محققاً سست شده است استخوان از من و روييده شده است بر سر من پيرى، موى سفيد، يعنى بر حسب عادت از قابليت توليد و تناسل افتادهام لكن از درگاه تو مأيوس نيستم چون قدرت تو بر امور غريبه و امور خلاف عادت تعلّق گرفته.
تفسير :
[نااميد نگشتن حضرت زكريا(علیه السلام)]
(قالَ رَبِّ) اضافه به «يا»ى متكلم است و كسره علامت سقوط ياء است، «ربى» بوده (إِنِّى وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّى) در آيه شريفه دارد: (وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِى الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ)[1] تمام قواى انسان كاسته مىشود كه از آن جمله عظم[= استخوان ] است كه استخوانها سست مىشود و موهاى بدن سفيد مىشود، موى محاسن، موى سر، موى عانه و ساير موهاى بدنى كه معناى (وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً) است و ابتدا موهاى سر و محاسن سفيد مىشود (وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِيًّا) ولى با اين پيرى و نازا بودن عيالم، نيستم در درگاه تو مأيوس و نااميد و به دعا در پيشگاه تو محروم، زيرا خداوند وعده داده كه اجابت فرمايد دعاى بندگانش را اگر شرايط آن موجود باشد و موانع از اجابت در بين نباشد (وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِى سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ)[2] .
و در دعاى كميل اميرالمومنين (علیه السلام) عرض مىكند:
«فَإنَّکَ قَضَيْتَ عَلى عِبادِکَ بِعِبادَتِکَ، وَاَمَرْتَهُمْ بِدُعائِکَ، وَضَمِنْتَ لَهُمُ الاْجابَةَ»[3] .
[در بيان شرايط دعا]
اما شرايط امورى است :
اول: توجّه و صرف نظر از مخلوقات.
دوم: صلاح بنده باشد در اجابت.
سيم: امرى كه محال است عقلاً يا ممنوع است شرعاً تقاضا نكند.
چهارم: اميد اجابت داشته باشد كه در خبر دارد: موقعى كه دعا مىكنى «ظُنَّ حاجَتَکَ بِالْبابِ»[4] .
پنجم: در مجمع مومنين كه اگر يك نفر از آنها مستجاب الدعوه باشد به واسطه آن، خداوند حوايج همه را برمىآورد.
[در بيان موانع استجابت]
و اما موانع اجابت :
يكى لقمه حرام است كه تا چهل روز دعا مستجاب نمىشود. يكى عصيان و طغيان است كه در دعاى كميل مىگويى :
«اللّهُمَّ اغْفِرْ ليَ الذُنُوبَ الَّتي تَحْبِسُ الدُعاءَ»[5] .
يكى دعايى باشد كه بر بنده ضرر و مفسده داشته باشد و غير اينها. و چون دعاى حضرت زكريا جامع جميع شرايط بود و خالى از جميع موانع عرض كرد : (وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِيًّا) «شقاوت» مقابل سعادت است معناى سعادت عاقبت به خيرى است و شقاوت بد عاقبتى است و سعادت در دنيا همان اميد كامل است به اجابت و شقاوت در دعا يأس و نااميدى است و سعادت بنده مشمول تفضّلات و عنايات الهيّه در دنيا و آخرت بودن است كه سعادت نشأتين گويند و شقاوت مورد عقوبات دنيوى و اخروى شدن است.
_________________________________________________________________________________________
[1] . و كسى را كه به او عمر دهيم ، پس او را در خلقت دچار اُفْت مىكنيم؛ آيا نمىانديشند؟سوره يس: آيه 68.
[2] . و فرمود پروردگار شما كه مرا بخوانيد من اجابت مىكنم دعاى شما را و به درستى كه كسانى كه تكبر مىكنند از عبادت من زود باشد داخل شوند جهنم را با خفت و خوارى.سوره غافر: آيه 62.
[3] . به درستى كه حكم فرمودى بر بندگان به اينكه تو را عبادت كنند و امر فرمودى آنها را به دعا و ضمانت كردن استجابت دعاى آنها را. مصباح المتهجد: ص584 و اقبال الأعمال :ج3، ص337.
[4] . گمان كن كه حاجتت دم در است. كافى: ج2، ص473؛ كشف الغطاء: ص308؛ عدة الداعى :ص132 و وسائل الشيعة: ج7، ص52.
[5] . خدايا! گناهانى را كه باعث شده دعا حبس شود و اجابت نشود، ببخش. مصباح المتهجد :ص584؛ اقبال الأعمال: ج3، ص332 و هدية الزائرين و بهجة الناظرين: ص624.
آیه 4 «قالَ رَبِّ إِنِّى وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّى .....»
- بازدید: 798