2 «ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَكَرِيّا»
ترجمه :
2. اين سوره مباركه يادآورى است رحمت پروردگار تو بنده خود را زكريا[1] .
تفسير :
[مهربانىهاى خداوند به حضرت زكريا (علیه السلام)]
(ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ) خبر مبتداى محذوف است اشاره به اينكه اين سوره مباركه يك قسمت تفضلاتى كه خداوند در حق زكريا فرموده اولاً، در نسب زكريا در مجمع البحرين از نسل يعقوب بن اسحاق شمرده[2] و در برهان از على بن ابراهيم او را رئيس احبار دانسته و عيال او را اخت مريم مادر عيسى (علیه السلام) دانسته و او را از روساى بنى اسرائيل و بنو ملوك آنها گفته و مشمول تفضلات الهى، و يكى از انبياى بزرگ بنى اسرائيل بود و از اولاد سليمان بن داوود(علیه السلام) بود و سن مباركش [به] نود و نه سال رسيد[3] .
[برترى عبوديت بر رسالت]
(عَبْدَهُ زَكَرِيّا) مقام عبوديت بالاترين مقام است حتى از مقام نبوت و رسالت بالاتر است، چنانچه در تشهد نماز، اول شهادت به عبوديت مىدهى سپس شهادت به رسالت: «وأشهد أنّ محمّدآ عبده ورسوله» بلكه رسالت يكى از شئون عبوديت است و از اميرالمومنين است كه در مقام مناجات عرض كرد :
«إلهي كَفى بي عِزّاً أنْ أكُونَ لَکَ عَبْداً وكَفى بي فَخْرآ أنْ تَكُونَ لي رَبّاً»[4] .
و كسى به اين مقام نائل نمىشود مگر آنكه هيچگونه اختيارى بر خود و ديگران قائل نشود و در تحت اختيار مولاى خود باشد و تحت اوامر او: (عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى شَىْءٍ)[5] . و بنده اگر به وظايف عبوديت خود رفتار كرد البته مولا هم به وظايف مولويت خود عمل مىفرمايد. در حديث قدسى است :
«عَبْدي أطِعْني حتّى أجْعَلَکَ مِثْلي أقُولُ لِلشّيءِ كُنْ فَيَكُونُ، وَتَقُولُ لِلشّيءِ كُنْ فَيَكُونُ»[6] .
و البته انبيا و اوصيا و مقربان درگاه ربوبيت اين مقام را بيشتر و بهتر حيازت كردهاند حتى به جايى مىرسند كه در حق آنها مىفرمايد: (نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ)[7] در حق سليمان، و آيه 44 در حق ايوب (علیهما السلام)[8] .
____________________________________________________________________________________________
[1] . ترجمه ديگر: [اين] يادى از رحمت پروردگار تو [درباره] بندهاش ذكرياست.
[2] . مجمع البحرين: ج3، ص318، ماده «زكر».
[3] . تفسير البرهان: ج6، ص104 و تفسير قمى: ج2، ص22.
[4] . اين افتخار براى من بس است كه بنده تو هستم و اين عزت براى من كافى است كه توخداى من هستى. خصال صدوق: ص420؛ نهج السعادة: ج6، ص39 و بحار الأنوار: ج74،ص400. (با اندكى تفاوت ).
[5] . كه يكى از آنها غلام مملوك است كه مولاى او جلوگيرى كرده و قدرت بر هيچ امرىندارد. سوره نحل: آيه 75.
[6] . بنده من! مرا اطاعت كن تا تو را همانند خود قرار دهم، به چيزى مىگويم باش، پس موجود مىشود و [تو نيز] به شىء مىگويى باش، پس وجود پيدا مىكند. الجواهر السنيّة :ص361؛ بحار الأنوار: ج102 پاورقى ص164 و شجرة طوبى: ج1، ص33.
[7] . خوب بندهاى بود، محققآ او در پيشگاه احديّت اوّاب [= كثير الرجوع به خدا] است. سوره ص: آيه 30.
[8] . «نِعْمَ العبد إنَّه أَوّاب» خوب بندهاى بود، محققآ او در پيشگاه احديت أوّاب [= كثيرالرجوع به خدا] است. همان: آيه 44.
آیه 2 «ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَكَرِيّا»
- بازدید: 1698