188 « وَلا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَتُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النّاسِ بِالاْءِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ »
ترجمه :
188 . و مال هاى يكديگر را در ميانتان به باطل صرف مكنيد و نمى توان رشوه نزد حكام جور بفرستيد براى اينكه قسمتى از اموال مردم را بخوريد و حال آنكه مى دانيد .
تفسير :
« وَلا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ » ، مراد اكل مقابل شرب نيست ، بلكه مطلق تصرف است ؛ يعنى « لا تتصرفوا فى اموالكم » ، چنان كه متعارف است كسى كه در مال ديگرى تصرف كند مى گويند مال او را خورد ، و مراد از « أمْوَالَكُمْ » اموال يكديگر است ، چنانچه « لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ »[1] مقصود اين است كه يكديگر را نكشيد .
و « بَيْنَكُم » متعلق به «لا تَأكُلُوا» است و «بِالْباطِلِ» يعنى به وجه غير مشروع ؛ يعنى اموال يكديگر را در ميان خود تصرف غير مشروع نكنيد ؛ و توضيح اين مطلب اين است كه طرق مقرره در شريعت براى تصرف مالكانه ، و به عبارت ديگر طرقى كه سبب ملكيت مى گردد معيّن و مضبوط [= مشخص ، ثبت شده] است و خلاصه آنها از اين قرار است :
1 . حيازت با شرايط معينه در مباحات اصليّه .
2 . ميراث مطابق مقررات شرعيه .
3 . تجارت با مراعات شرايط معامله و متعامِلَين و عِوَضَين .
4 . اجرت بر عمل به شرط اينكه عمل مباح باشد .
5 . صنعت و كسب با رعايت شرايط آن .
6 . تمليكات رايگان ، مانند هبه[2] ، هديه ، خمس ، زكات ، كفارات ، صدقات و امثال اينها كه اينها طرق مشروع تصرف است .
و طرق غير مشروع كه اكل مال به باطل است آنهم اقسامى دارد ، مانند غصب عدوانى ، سرقت ، قمار ، كم فروشى ، ربا ، رشوه ، كسب هاى حرام ، معاملات باطل ، اجرت بر عمل حرام مانند رقص ، آواز و امثال اينها ، عاملِ ظالم شدن ، غشّ در معامله ، بيع شراب يا انگور براى ساختن شراب ، يا چوب [و] فلزات براى ساختن بت ، خوردن مال يتيم ، فروش آلات لهو و لعب و قمار و ظروف طلا و نقره و مجسّمه و بليت بخت آزمايى ، بيع مصحف به كافر و بيع نجاسات ، سحر و فالگيرى و بسيار ديگر از كارهاى غير مشروع كه امروزه در ميان مردم رواج دارد و اهميتى به آن نمى دهند و بالنتيجه مال هاى حرام كه قسم عمده اموال را تشكيل مى دهد با مال هاى حلال مخلوط شده و به دست آوردن حلال امر مشكلى گرديده است .
« وَتُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكّامِ » ، عطف به « تَأْكُلُوا » مدخول «لا»ى ناهيه است ، يعنى « و لا تدلوا » و اين عطف از قبيل عطف خاص به عام است ؛ زيرا يكى از مصاديق اكل مال به باطل است.
و « تُدْلُوا » از « ادلاء » به معنى دلو در چاه كردن و آب كشيدن است و كنايه از بردن مال نزد حكام جور است براى اينكه مطابقِ ميلِ رشوه دهنده حكم كنند ، كأنّ مالى را كه به عنوان رشوه نزد حاكم جور مى فرستند كه به سبب او مال مردم را بخورند ، تشبيه شده به دلوى كه در چاه مى افكنند كه به توسط حبل آن آب را از مركزش بكشند .
و مراد از «حكام» ، حكام جورند به قرينه ذيل آيه « لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النّاسِ بِالاْءِثْمِ » كه در هر زمانى از قِبَل [= از طرف] سلاطين جور منصوبند و در اموال مردم به عنوان ولايت تصرف مى كنند .
و «فريق» به معنى قطعه و قسمتى از شىء است ، يعنى براى اينكه قسمتى از اموال مردم را به گناه به واسطه حكم حاكم تصرف كنيد. و از اين جمله استفاده مى شود مالى را كه به حكم حاكم جور كسى بگيرد ، اكل مال به باطل است و در اخبار تصريح شده كه اگر واقعاً هم ذى حق باشد و حاكم جائر هم به حق حكم كند ، تصرف در آن مال سخت است ، چون به حكم طاغوت متصرف شده و فقها هم متعرض شده اند كه اگر ممكن است، ولو از راه تقاصْ مال خويش را اخذ كند ، جايز نيست به قضات جور رجوع كند ؛ بلى ، اگر راه منحصر باشد مانعى ندارد . « وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ » با اينكه مىدانيد اين كار براى شما حرام است و مى دانيد اين حكام جور كه چه حقهايى را باطل مى كنند و چه باطل هايى را به صورت حق جلوه مى دهند و چه حكم هاى خلاف شرع مى نمايند .
--------------------------------
[1] . سوره نساء : آيه 29 .
[2] . بخشش ، عطا ، چيزى كه بدون دريافت مالى به كسى داده مى شود .
آیه ١٨٨ : « وَلا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَتُدْلُوا بِها إِلَى ... »
- بازدید: 1465